Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 23 (4982 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
gleichfalls <adv.> همچنین
auch <adv.> U همچنین [نیز] [هم] [بعلاوه ]
ebenso <adv.> U همچنین [نیز] [هم] [بعلاوه ]
ebenso <adv.> U همچنین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Gleichfalls. به همچنین.
ebenso <adv.> U به همچنین
um nicht zu sagen... <idiom> U و همچنین ...
Danke gleichfalls! ممنون، به همچنین!
Atmung {f} U دم زنی [تنفس] [همچنین پزشکی]
Das sieht ihr überhaupt nicht ähnlich. U او [زن] اصلا همچنین رفتاری ندارد.
Atmen {n} U دم زنی [تنفس] [همچنین پزشکی]
Kein Anschluss unter dieser Nummer. U همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
aufeinander zugehen U به هم نزدیک شدن [همچنین اصطلاح مجازی]
ächzen U ناله کردن [همچنین اصطلاح مجازی]
zündeln U با آتش بازی کردن [همچنین اصطلاح مجازی]
Sie ist auch eine geschätzte Kollegin. U او [زن] همچنین یک همکار ارزشمندی است. [اصطلاح رسمی و در نوشتنی]
eins auf die Finger kriegen <idiom> U روی دست خوردن [که کاری را نکند] [همچنین مجازی]
Weichensteller {m} U تغییر مسیر دهنده [همچنین اصطلاح مجازی] [راه آهن]
ächzen U صدای لولای روغن نخورده دادن [همچنین اصطلاح مجازی]
seine Muskeln spielen lassen U با ماهیچه های خود قدرتنمایی کردن [همچنین اصطلاح مجازی]
Rauchen macht krank und es ist auch teuer. U سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
seine Spuren verwischen U ردهای خود را پشت سر خود پاک کردن [همچنین اصطلاح مجازی]
Jemanden mit Jemandem verkuppeln U کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد] [اصطلاح روزمره]
Recent search history Forum search
1حروف الفبا و نشانه ها
1امکان ندارد واژه وارد کرد
1ebenso
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com