Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 31 (5786 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Wo liegt der Haken? U مشکل [ مسئله] [در داستان] کجاست؟ [اصطلاح]
Aufgabe {f} U مشکل [مسیله ]
Problem {n} U مشکل
Frage {f} U مشکل
Erschwernis {f} U مشکل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tadellos <adj.> U بدون مشکل
fehlerfrei <adj.> U بدون مشکل
einwandfrei <adj.> U بدون مشکل
makellos <adj.> U بدون مشکل
frei von Fehlern <adj.> U بدون مشکل
Fehlerbeschreibung {f} U توضیح مشکل
Wo liegt das Problem? U مشکل کجاست؟
fehlerlos <adj.> U بدون مشکل
Ein ernsthaftes Problem. U یک مشکل جدی.
Enfant terrible {n} U بازیکن مشکل آفرین
zweiseitiges Problem U بدشانسی [مشکل] از دو طرف
Doppelunglück {n} U بدشانسی [مشکل] از دو طرف
doppeltes Pech U بدشانسی [مشکل] از دو طرف
Seit wann besteht das Problem? U از چه زمانی این مشکل وجود دارد؟
die Kuh vom Eis kriegen <idiom> U موضوعی [با مشکل] را نجات دادن [اصطلاح مجازی]
warten bis sich die Sache von selbst erledigt U صبر کردن تا مشکل خودش مرتب [حل] شود
Damit ist dieses unmittelbare Problem vom Tisch. U بدینوسیله به این مشکل ضروری رسیدگی می شود.
Der Islam ist DIE heilende Medizin. U اسلام دوای شفادهنده این مشکل است.
Können Sie das bitte nachschauen? U می توانید لطفا یک نگاه بیاندازید [ببینید مشکل کجاست] ؟
Das bietet sich als Lösung an. U این می تواند یک راه حل واضح [به مشکل] فراهم کند.
Reicht das als Problem? U آیا این کافی است یک مشکل بحساب بیاید؟
Die Regierung muss das Problem der Staatsschulden jetzt einmal angehen. U این دولت باید به مشکل بدهی ملت رسیدگی کند.
dieses riesige Problem und seine zahlreichen Begleiterscheinungen U این مشکل بزرگ و نتیجه های چند شاخگی منفی بسیاری از آن
Das macht den Bock zum Gärtner. U با این کار او دنبال دردسر میگردد. [مشکل در موضوع ایجاد می کند.]
etwas schwellt Jemanden U چیزی شکم کسی را پر میکند [اصطلاح مشکل وپیچیده درسطح بالا ]
alles über den Haufen werfen <idiom> U مشکل ایجاد کردن بویژه با بهم زدن برنامه کسی [اصطلاح مجازی]
Recent search history Forum search
1امکان ندارد واژه وارد کرد
2ما می خواهیم با هم یکجا باشیم فرقی نمیکنه کجا فقط با هم چون ما واقعا همدیگر را دوست داریم
2ما می خواهیم با هم یکجا باشیم فرقی نمیکنه کجا فقط با هم چون ما واقعا همدیگر را دوست داریم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com