Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 32 (1406 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Schwester {f} U خواهر
weibliches Geschwisterkind {n} U خواهر
Schwesterchen {n} U خواهر [خطاب]
Schwesterherz {n} U خواهر [خطاب]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
geschwisterlich <adj.> U خواهر و برادرانه
Halbschwester {f} U خواهر ناتنی
Schwager {m} U شوهر خواهر
Neffe {m} U پسر خواهر
Stiefschwester {f} U خواهر ناتنی
Geschwister {pl} U خواهر و برادران
Geschwisterkind {n} U یک بچه از خواهر و برادران
Großneffe {m} U بچه پسر خواهر
geschwisterlich <adj.> U مانند خواهر و برادر
seine stets fröhliche Schwester {f} U خواهر همیشه خوشحال او
Großnichte {f} U دختر پسر خواهر
Nichte {f} U دختر برادر یا خواهر
Neffe {m} U پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
Halbschwester mütterlicherseits U خواهر امی [ناتنی از طرف مادر]
Schwesterherz, kannst du mir da helfen? U ای خواهر میتوانی به من با این کمک کنی؟
Meine Schwester sagt, sie freut sich schon darauf, dich kennenzulernen. U خواهر من می گوید که مشتاق است با تو آشنا شود.
Er stand immer im Schatten seiner älteren Schwester. U او همیشه زیر نفوذ خواهر بزرگش بود.
Wir mussten die ganze Zeit auch meine kleine Schwester mitschleppen. U تمام مدت ما باید خواهر کوچکم را با خودمان می بردیم.
großer Bruder {m} U برادر بزرگ [که مواظب برادر و خواهر کوچک است]
Großneffe {m} U پسر پسربرادر زن یا پسر خواهر شوهر وغیره
Vetterleswirtschaft {f} U پارتی بازی [انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری] [استثنا قایل شدن نسبت بکسی یا گروهی ] [طرفداری]
Günstlingswirtschaft {f} U پارتی بازی [انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری] [استثنا قایل شدن نسبت بکسی یا گروهی ] [طرفداری]
Klüngelwirtschaft {f} U پارتی بازی [انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری] [استثنا قایل شدن نسبت بکسی یا گروهی ] [طرفداری]
Vetterliwirtschaft {f} U پارتی بازی [انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری] [استثنا قایل شدن نسبت بکسی یا گروهی ] [طرفداری] [ در سوییس]
Freunderlwirtschaft {f} U پارتی بازی [انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری] [استثنا قایل شدن نسبت بکسی یا گروهی ] [طرفداری] [در اتریش]
Vetternwirtschaft {f} U پارتی بازی [انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری] [استثنا قایل شدن نسبت بکسی یا گروهی ] [طرفداری] [در آلمان و سوییس]
Amigowirtschaft {f} U پارتی بازی [انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری] [استثنا قایل شدن نسبت بکسی یا گروهی ] [طرفداری] [اصطلاح عامیانه]
Nepotismus {m} U پارتی بازی [انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری] [استثنا قایل شدن نسبت بکسی یا گروهی ] [طرفداری] [اصطلاح رسمی] [سیاست]
Recent search history Forum search
1شوهر خواهر
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com