|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
Total search result: 2 (4961 milliseconds) | ارسال یک معنی جدید |
||
Menu |
Deutsch | Persisch | Menu |
---|---|---|---|
versagen U | موفق نشدن [شکست خوردن] [وا ماندن] [رد شدن] [ عمل نکردن] | ||
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
|||
Other Matches | |||
Unsere bisherigen Untersuchungen haben ergeben, dass technisches Versagen auszuschließen ist. U | بازرسی های در حال حاضر ما نتیجه داده اند که نقص فنی را می توان حذف کرد. |
Recent search history | Forum search | |||
|
||||
|