Deudic | Ausnahme | Deutsch Persisch Wörterbuch Farsi German Dictionary دیکشنری آلمانی فارسی


Total search result: 18 (1345 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	Deutsch	Persisch	Menu
	Ausnahme {f} U	استثنا
	Ausnahme {f} U	حالت استثنایی
	Ausnahme {f} [von] U	معافیت [از]
	Ausnahme {f} [von] U	آزادگی [از]
	Ausnahme {f} [von] U	استثناء [از]
	Ausnahme {f} [von] U	بخشودگی [از]

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	Ausnahme... <adj.> U	فوق العاده
	Ausnahme... <adj.> U	خارق العاده
	Ausnahme... <adj.> U	منحصر بفردی
	Ausnahme... <adj.> U	تکین
	mit Ausnahme von U	به استثنای
	Eine Ausnahme bildet ... U	میان استثناء ... است.
	Ausnahme wegen Geringfügigkeit U	به خاطر جزئی بودن استثنا به حساب آمدن
	eine Ausnahme machen mit U	مستثنی کردن
	eine Ausnahme machen mit U	مشمول نکردن
	Keine Regel ohne Ausnahme. U	برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
	Außer [Mit Ausnahme von] zwei Schülern konnte niemand die letzte Frage richtig beantworten. U	به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد.
	Die Ausnahme bestätigt die Regel. U	استثنا قاعده را ثابت میکند.

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)