Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 17 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Zufällig <adj.> U اتفاقی
versehentlich <adj.> U اتفاقی
unbeabsichtigt <adj.> U اتفاقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
versehentlich <adv.> U به طور اتفاقی
zufällig <adv.> U بطور اتفاقی
Jemandem widerfahren U برای کسی اتفاقی [بد] افتادن
Auf eigene Gefahr. U بر عهده خودتان [هر اتفاقی که افتاد] .
Jemandem zustoßen U برای کسی اتفاقی [بد] افتادن
Meldefall {m} U اتفاقی که قانونا باید گذارش داده شود
meldepflichtiger Vorfall U اتفاقی که قانونا باید گذارش داده شود
Duplizität {f} U تقارن برخورد اتفاقی دو واقعه یکسان در یک زمان
Ich bin schrecklich gespannt zu hören, was passiert ist. [umgangssprache] U خیلی هیجان زده هستم که بشنوم چه اتفاقی افتاده.
bis in alle Ewigkeit <idiom> U تا وقت گل نی [اصطلاح روزمره] [هر چه صبر کنی هیچ اتفاقی پیش نمی آید]
Da kannst du lange reden! U تا وقت گل نی [اصطلاح روزمره] [هر چه صبر کنی هیچ اتفاقی پیش نمی آید]
bis man schwarz wird <idiom> U تا وقت گل نی [اصطلاح روزمره] [هر چه صبر کنی هیچ اتفاقی پیش نمی آید]
bis zum Gehtnichtmehr U تا وقت گل نی [اصطلاح روزمره] [هر چه صبر کنی هیچ اتفاقی پیش نمی آید]
Ich versuche, da durchzublicken. U من سعی می کنم درک کنم که چه اتفاقی پیش می آید.
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com