Deudic | anordnen | Deutsch Persisch Wörterbuch Farsi German Dictionary دیکشنری آلمانی فارسی


Total search result: 7 (2161 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	Deutsch	Persisch	Menu
	anordnen U	مرتب کردن [میزان کردن] [درصف آوردن] [در طبقه قرار دادن] [به خط کردن] [مسطح کردن ]
	anordnen U	تنظیم کردن
	anordnen U	مرتب کردن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	etwas anordnen U	حکم کردن در موضوعی [قانون]
	etwas [Akkusativ] anordnen U	چیزی را مرتب کردن [مستعد کردن]
	etwas [Akkusativ] anordnen U	چیزی را مقرر کردن [حکم کردن]
	etwas [Akkusativ] in einem bestimmten Abstand [voneinander] aufstellen [anordnen] U	چیزهایی را در فاصله مشخص از هم قرار دادن

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)