Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
etliches U چیزهای مختلف
mehreres U چیزهای مختلف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Nebensächlichkeiten {pl} U چیزهای ناقابل [ناچیز] [چیزهای جزیی]
etliches U چیزهای متفرقه
etliches U چیزهای جورواجور
mehreres U چیزهای متفرقه
mehreres U چیزهای جورواجور
unter anderen Dingen U میان چیزهای دیگر
unter anderem [u.a.] U میان چیزهای دیگر
Fundus {m} U مقدار [چیزهای] در دسترس
Äpfel mit Birnen vergleichen <idiom> U چیزهای کاملا گوناگون را با هم برابرکردن
vielseitig interessiert sein U علاقه به چیزهای گوناگون داشتن
den Tisch abdecken U [چیزهای] روی میز را جمع ردن
sich etwas reinziehen <idiom> U به چیزهای جالب نگاه کردن [اصطلاح روزمره]
Ich bin ein großer Verfechter natürlicher Reinigungsmittel. U من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
Es war dumm von ihm, das Geld für solche Nebensächlichkeiten zu verprassen. U او [مرد] جاهلانه پول خود را برای چنین چیزهای جزئی به هدر داد.
sparsam im Kleinen und verschwenderisch im Großen sein <idiom> U توجه به چیزی کوچک وکم توجه ای به چیزهای با اهمیت داشتن
Aggregat {n} U مجموعه [چندین دستگاه مختلف]
Fadenabnehmspiel {n} U ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان [نخبازی]
Chimäre {f} U عضوی که از سلول های مختلف ساخته شده [بیولوژی]
Aggregat {n} U توده جامد [از مخلوط چند ماده مختلف فیزیکی]
Aggregatzustand {m} U حالت های مختلف ماده [مثل جامد،مایع،گاز]
Kaste {f} U طبقات مختلف مردم [کاست ] [مثال در هند] [جامعه شناسی]
Preisstufe {f} U طبقه قیمت [نرخ گوناگون بلیت در ناحیه های مختلف مترو ]
Homograph {n} U واژه ای که املای آن با واژه دیگر یکسان ولی معنی و تلفظ آن مختلف باشد
Homograf {n} U واژه ای که املای آن با واژه دیگر یکسان ولی معنی و تلفظ آن مختلف باشد
Mischsprache {f} U زبانی مخلوط از چند زبان که ساده و با کمی دستور زبان بین افراد با زبانهای مختلف استفاده می شود
Kauderwelsch {n} U زبانی مخلوط از چند زبان که ساده و با کمی دستور زبان بین افراد با زبانهای مختلف استفاده می شود
Pidginsprache {f} U زبانی مخلوط از چند زبان که ساده و با کمی دستور زبان بین افراد با زبانهای مختلف استفاده می شود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com