Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 43 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 Deutsch Persisch Menu
Begleitjäger {m} U هواپیمای شکاری محافظ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Begleitjäger {m} U هواپیمای شکاری اسکورت
Begleitflugzeug {n} U هواپیمای محافظ
Büchse {f} U تفنگ شکاری
Falkner {m} U مربی باز شکاری
beutehungrig <adj.> U حریص [ناشی از حرص] [شکاری]
Drilling {m} U سه لول [نوعی تفنگ شکاری]
gefräßig <adj.> U حریص [ناشی از حرص] [شکاری]
hungrig <adj.> U حریص [ناشی از حرص] [شکاری]
Cockerspaniel {m} U نوعی سگ شکاری اسپانیایی [اصل]
Bluthund {m} U سگ شکاری که شامه بسیار تیزی دارد
Beschützerin {f} U محافظ
Eskorte {f} U محافظ
Beschützer {m} U محافظ
Bewacher {m} U محافظ
Bewahrer {m} U محافظ
Erhalter {m} U محافظ
Bewahrerin {f} U محافظ
Wahrer {m} U نگاهدار [محافظ ]
Begleitfahrzeug {n} U اتومبیل محافظ
Begleitmannschaft {f} U گارد محافظ
Baldachin {m} U سقف محافظ
Düsenmaschine {f} U هواپیمای جت
Düsenflugzeug {n} U هواپیمای جت
Anschlag {m} U روکش محافظ [یا نرده] [بویژه در اره کمانه ای ] [مهندسی]
Passagierflugzeug {n} U هواپیمای مسافربری
Begleitflugzeug {n} U هواپیمای اسکورت
Beobachtungsflugzeug {n} U هواپیمای دیدبانی
Chartermaschine {f} U هواپیمای دربست
Charterflugzeug {n} U هواپیمای دربست
Bordflugzeug {n} U هواپیمای آبی
Flugboot {n} U هواپیمای آبی
Flugmodell {n} U هواپیمای نمونه
Die Vase muss gut eingepackt werden. U گلدان باید با ماده محافظ درست بسته بندی شود.
Jäger {m} U هواپیمای جنگنده [ارتش]
Langstreckenflugzeug {n} U هواپیمای مسافت دراز
Bombenflugzeug {n} U هواپیمای بمب افکن
Bomber {m} U هواپیمای بمب افکن
Das Flugzeug nach ... fliegt um ... ab. U هواپیمای ... ساعت ... پرواز می کند.
Linienmaschine {f} U هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
Maschine {f} U هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
Linienflugzeug {n} U هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
Ich habe den Anschluss verpasst. U من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Deudic.com