Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 34 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Er lüftete -zog- den Hut vor mir, als ich vorbeiging. U هنگامی که رد شدم کلاهش را برایم برداشت.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Wenn wir dann soweit sind, ... U هنگامی که ما به آن مرحله رسیدیم ...
beginnend mit der Ausgabe vom 1. Juli U هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
Als er sich anschickte, seinen Bericht vorzulegen, .... U هنگامی که او [مرد] شروع کرد گزارش خود را ارایه بدهد ...
Halten Sie meinen Platz frei? U جای من را برایم نگه می دارید؟
Ich pfeife drauf. <idiom> U برایم اصلا مهم نیست.
Ich gehe zum Friseur, um meine Haare schneiden zu lassen. U میروم به سلمانی تا موهایم را برایم بزنند.
Rufen Sie mir bitte ein Taxi? U می توانید یک تاکسی برایم صدا کنید؟
Können Sie mir ein Taxi rufen? U می توانید یک تاکسی برایم صدا بزنید؟
Da will mir jemand was in die Schuhe schieben! U برایم پاپوش درست کرده اند!
Eindruck {m} U برداشت
Auslegung {f} U برداشت
Ernte {f} U برداشت
Entnahme {f} U برداشت
Ich pfeife eben darauf. <idiom> U عین خیالم نیست [برایم بیتفاوت است]
Das werden Sie mir büßen! U این [گناه به من] را برایم جبران خواهی کرد!
[Der Termin] Das ist [mir] zu kurzfristig. U آگاهی [برایم] خیلی کوتاه مدت است.
Entlastung {f} U برداشت بار
Exstirpation {f} U برداشت عضو
Abruf {m} U برداشت از [حساب]
Fehlinterpretation {f} U برداشت نادرست
Senden Sie mir bitte Informationen zu ... U خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
Würden Sie bitte dieses Paket für mich wiegen? U می توانید لطفا این بسته را برایم وزن بکنید.
Abhebung {f} U برداشت [از حساب بانکی]
Gibt es einen waschsalon mit Dienstleistung in der Nähe? U یک سالن لباس شویی که آنها برایم بشورند در نزدیکی به ما هست؟
Sie hat mir, wie versprochen, die Fotos von gestern Abend geschickt. U او [زن] عکسهای دیشبی را آنطور که موعود شده بود برایم فرستاد.
Ich ließ es erledigen. U من این را دادم برایم انجام بدهند [به اون رسیدگی بکنند] .
Einzugsermächtigung {f} U اجازه برداشت پول [از حساب بانکی]
Ich werde dir zuliebe darauf verzichten. U من بخاطر تواز آن دست خواهم برداشت.
Dauerauftrag {m} U اجازه بانک در برداشت و واریز حساب بانکی
Ich hab's eilig. Mach' mir rasch ein Brötchen. Das ess' ich dann unterwegs aus der Faust.t U من عجله دارم. برایم یک ساندویچ کوجک سریع درست بکن. آن را بعد در راه می خورم.
Mähdrescher {m} U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
In all den Jahren, wo ich Auto fahre, ist mir so ein Verhalten noch nicht untergekommen. U در تمام این سالها که من رانندگی میکنم همچه رفتاری برایم هنوز پیش نیامده است.
Das interessiert mich. U آن موردعلاقه من است. [برایم جالب است]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com