Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
Abzeichen
{n}
U
نشانه گذاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
mathematische Notation
{f}
U
نشانه گذاری ریاضی
[ریاضی]
Other Matches
Beweis
{m}
U
نشانه
Anzeichen
{n}
U
نشانه
Anzeige
{f}
U
نشانه
Ausdruck
{m}
U
نشانه
Abkürzungszeichen
{n}
U
نشانه اختصاری
Erkennungszeichen
{n}
U
نشانه شناسایی
Biese
{f}
U
تو گذاری
Ehrerbietung
{f}
U
نشانه ی تکریم و وفاداری
Hommage
{f}
U
نشانه ی تکریم و وفاداری
Huldigung
{f}
U
نشانه ی تکریم و وفاداری
Symptome
{pl}
U
نشانه های بیماری
Abgrenzung
{f}
U
علامت گذاری
Auswertung
{f}
U
قیمت گذاری
Beschriftung
{f}
U
حروف گذاری
Datierung
{f}
U
تاریخ گذاری
Abschätzung
{f}
U
ارزش گذاری
Bezeichnung
{f}
U
علامت گذاری
Benotung
{f}
U
علامت گذاری
Demarkation
{f}
U
علامت گذاری
Betitelung
{f}
U
عنوان گذاری
Benennung
{f}
U
نام گذاری
Eierlegen
{n}
U
تخم گذاری
Bezeichnung
{f}
U
نام گذاری
Eisprünge
{pl}
U
تخمک گذاری ها
Eisprung
{m}
U
تخمک گذاری
Auszeichnung
{f}
U
قیمت گذاری
Ernennung
{f}
U
نام گذاری
Abdichtung
{f}
U
واشر گذاری
Anlage
{f}
U
سرمایه گذاری
Diskriminierung
{f}
U
فرق گذاری
Bombenanschlag
{m}
U
بمب گذاری
Auswertung
{f}
U
ارزش گذاری
Rohrleitung
{f}
U
لوله گذاری
Zum Zeichen, dass ich dich liebe.
U
به نشانه اینکه دوست دارم.
Scharfschütze
{m}
U
نشانه گیر
[ارتش و ورزش]
Meisterschütze
{m}
U
نشانه گیر
[ارتش و ورزش]
guter Schütze
{m}
U
نشانه گیر
[ارتش و ورزش]
nicht klüger sein als zuvor
[vorher]
<idiom>
U
ملتفت نشدن
[با وجود نشانه ها و توضیحات]
adressieren
U
نشانه گیرنده را روی پاکت گذاشتن
Achselzucken
{n}
U
شانه بالا انداختن
[به نشانه شک و بی اطلاعی]
investieren
U
سرمایه گذاری کردن
Anschlag
{m}
U
انگشت گذاری
[پیانو]
Beschilderung
{f}
U
علامت گذاری
[جاده]
Fehlinvestition
{f}
U
سرمایه گذاری غلط
Fingersatz
{m}
U
انگشت گذاری
[موسیقی]
Ausschilderung
{f}
U
علامت گذاری
[خیابان]
Einkreisung
{f}
U
علامت گذاری
[با دایره]
die Achseln zucken
<idiom>
U
نشانه بی علاقه
[لاقید]
یا نا آگاه بودن
[اصطلاح]
Marke
{f}
U
مشخصه
[نشانه]
[علامت]
[حروف شناسایی موضوعی]
Fingerübung
{f}
U
تمرین انگشت گذاری
[موسیقی]
zielen
[auf]
U
نشانه گرفتن به
[هدف گیری کردن به]
[قصد داشتن به]
richten
[auf]
U
نشانه گرفتن به
[هدف گیری کردن به]
[قصد داشتن به]
ausrichten
[auf]
U
نشانه گرفتن به
[هدف گیری کردن به]
[قصد داشتن به]
anvisieren
[von]
U
نشانه گرفتن به
[هدف گیری کردن به]
[قصد داشتن به]
trachten
U
نشانه گرفتن به
[هدف گیری کردن به]
[قصد داشتن به]
gemeinsamer Zugriff auf Dateien
[im Netzwerk]
U
اشتراک گذاری فایل
[در شبکه رایانه]
Brutanstalt
{f}
U
محل تخم گذاری
[مرغ یا ماهی]
Kristallisationskern
{m}
U
جای تخم گذاری
[فیزیک]
[شیمی]
Kristallisationskeim
{m}
U
جای تخم گذاری
[فیزیک]
[شیمی]
Isolation
{f}
[Elektrizität; Wärme; Schall ...]
U
عایق گذاری
[مانند برق گرما صوت و غیره ]
Tribut
{m}
U
باج
[یکی از طرفین به عنوان نشانه ای از احترام و یا تسلیم و یا وفاداری به دیگریمی دهد]
Abgabe
{f}
U
باج
[یکی از طرفین به عنوان نشانه ای از احترام و یا تسلیم و یا وفاداری به دیگریمی دهد]
Verbreitete Symptome für Diabetes sind Gewichtsverlust und Müdigkeit.
U
نشانه های رایج بیماری قند از دست دادن وزن و خستگی هستند.
gesperrt setzen
U
فاصله گذاری
[بین حروف را بیشتر کردن]
[رایانه شناسی ]
[چاپ]
Buchstaben
[Text]
sperren
U
فاصله گذاری
[بین حروف را بیشتر کردن]
[رایانه شناسی ]
[چاپ]
auf bestimmte Symptome achten
U
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
auf etwas abzielen
U
هدف گیری
[نشانه گیری]
کردن به چیزی
auf etwas zielen
U
هدف گیری
[نشانه گیری]
کردن به چیزی
anstreichen
U
علامت گذاشتن
[نشانه گذاشتن ]
markieren
U
علامت گذاشتن
[نشانه گذاشتن ]
kennzeichnen
U
علامت گذاشتن
[نشانه گذاشتن ]
signalisieren
U
علامت دادن
[نشانه دادن]
anzeigen
U
علامت دادن
[نشانه دادن]
ankündigen
U
علامت دادن
[نشانه دادن]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com