Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 18 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
gekränkt <adj.> U ناراحت
traurig <adj.> ناراحت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
herumzappeln U ناراحت بودن
zappeln U ناراحت بودن
nervös <adj.> U بیقرار [ناراحت] [بی تاب]
ängstlich <adj.> U بیقرار [ناراحت] [بی تاب]
Was habe ich dir angetan? U من چطور تو را ناراحت کردم؟
Reg dich nicht darüber auf! U ناراحت نشو بخاطر این !
Er wird mächtig sauer. U او [مرد] خیلی ناراحت میشود.
Das hat mich umgehauen. <idiom> U من را بسیار ناراحت کرد [اصطلاح روزمره]
Alpdruck {m} U کابوس [خواب ناراحت کننده و غم افزا ]
Albdrücken {n} U کابوس [خواب ناراحت کننده و غم افزا ]
Albtraum {m} U کابوس [خواب ناراحت کننده و غم افزا ]
Incubus {m} U کابوس [خواب ناراحت کننده و غم افزا ] [پزشکی]
Alptraum {m} U کابوس [خواب ناراحت کننده و غم افزا ] [نوشته قدیمی]
Alpdrücken {n} U کابوس [خواب ناراحت کننده و غم افزا ] [نوشته قدیمی]
Mach dir um deine Unterkunft keine Sorgen - dafür ist gesorgt. U ناراحت جایی برای ماندنت نباش . آن تامین شده است.
Ich habe mit ihm noch ein Hühnchen zu rupfen. <idiom> U باید با اوهنوز در باره کارش که [درست نبوده] من را ناراحت کرده حرف بزنم.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com