Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
Einstandspreis
{m}
U
قیمت خرید
Einkaufspreis
{m}
U
قیمت خرید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Gebot
{n}
U
پیشنهاد با دادن قیمت خرید
Angebot
{n}
U
پیشنهاد با دادن قیمت خرید
[اقتصاد]
Other Matches
Schleuderpreis
{m}
U
قیمت پایین تراز قیمت بازار
{m}
{f}
{n}
{pl}
U
خرید
Besorgung
{f}
U
خرید
Erwerb
{m}
U
خرید
Einkaufen
{n}
U
خرید
Einkauf
{m}
U
خرید
Ankauf
{m}
U
خرید
Anschaffung
{f}
U
خرید
Erwerbung
{f}
U
خرید
Einkaufsliste
{f}
U
صورت خرید
vorteilhaftes Geschäft
{f}
U
خرید ارزان
Gelegenheitskauf
{m}
U
خرید ارزان
Gelegenheit
{f}
U
خرید ارزان
Sonderangebot
{n}
U
خرید ارزان
Schnäppchen
{n}
U
خرید ارزان
Einkaufswagen
{m}
U
گاری خرید
Ablösung
{f}
U
باز خرید
Einkaufstasche
{f}
U
کیف خرید
Bon
{m}
U
کاغذ خرید
Einkaufskorb
{m}
U
سبد خرید
Aufkauf
{m}
U
خرید عمده
Einkaufsnetz
{n}
U
توری خرید
Abzahlungskauf
{m}
U
خرید قسطی
Einkaufswagerl
{n}
U
گاری خرید
[در اتریش]
Wagerl
{n}
U
گاری خرید
[در اتریش]
Fahrkartenautomat
{m}
U
دستگاه خرید بلیت
Baugeschäft
{n}
U
خرید و فروش ساختمان
Einkaufsbummel
{m}
U
خرید همراه با گردش
außerbörsliche Käufe
{pl}
U
خرید در بیرون از بورس
War einkaufen für Weihnachten ganzen Tag
U
خرید می کرد برای روز کریسمس
Shopping-Zentrum
{n}
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
Shoppingcenter
{n}
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
Shopping-Zentrum
{n}
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
Einkaufszentrum
{n}
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
Mall
{f}
[Einkaufszentrum]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
Mall
{f}
[Einkaufszentrum]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
Shoppingcenter
{n}
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
Ladenzentrum
{n}
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
Shopping-Center
{n}
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
Shopping-Center
{n}
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
Einkaufszentrum
{n}
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
Einkaufswagen
{m}
U
چرخ دستی خرید
[در فروشگاه ها]
Wägeli
{n}
U
گاری خرید
[در سوییس]
[در فروشگاه ]
Einkaufswägeli
{n}
U
گاری خرید
[در سوییس]
[در فروشگاه ]
Ladenzentrum
{n}
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
an den Geschäften entlang bummeln
[gehen]
U
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
einen Einkaufsbummel machen
U
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
Ihr Vater kaufte sie für eine Million Dollar frei.
U
پدر او
[زن]
با یک میلیون دلار او
[زن]
را آزاد خرید.
Karussellgeschäfte
{pl}
mit Mehrwertsteuer
U
حقه مالیاتی در تجارت چرخشی خرید فرامرزی
eine Schwänze herbeiführen
U
باعث انحصار سهمی بطور خرید کلی شدن
[در بورس سهام]
schwänzen
U
باعث انحصار سهمی بطور خرید کلی شدن
[در بورس سهام]
aufschwänzen
U
باعث انحصار سهمی بطور خرید کلی شدن
[در بورس سهام]
Preis
{m}
U
قیمت
Er kaufte ihnen aus einem Schuldgefühl heraus teure Geschenke.
U
او
[مرد]
بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
Er lässt mit sich reden.
U
حاضر است پیشنهادهای
[عرضه های]
دیگر را دریافت کند.
[در خرید و فروش]
kosten
U
قیمت داشتن
Schleuderpreis
{m}
U
قیمت مفت
Schleuderpreis
{m}
U
کمترین قیمت
zum Billigpreis
U
به قیمت مفت
zum Spottpreis
U
به قیمت مفت
Anschlag
{m}
U
تخمین
[قیمت]
Abschlag
{m}
U
کاهش
[قیمت]
Festpreis
{m}
U
قیمت مقطوع
Auswertung
{f}
U
قیمت گذاری
Abschätzung
{f}
U
تعیین قیمت
Barpreis
{m}
U
قیمت نقد
Auszeichnung
{f}
U
قیمت گذاری
Abschreibung
{f}
U
کاهش قیمت
Ansteigen
{n}
U
صعود
[قیمت]
Entwertung
{f}
U
کاهش قیمت
Durchschnittspreis
{m}
U
قیمت متوسط
Annäherungswert
{m}
U
قیمت تقریبی
Baisse
{f}
U
تنزیل قیمت
Angebotspreis
{m}
U
قیمت پیشنهادی
Abschätzung
{f}
U
برآورد
[قیمت]
Preisliste
{f}
U
فهرست قیمت
Preisangebot
{n}
U
دادن قیمت
Angebot
{n}
U
دادن قیمت
Schleuderpreis
{m}
U
قیمت کمتر از رقیب
Preise festlegen
U
قیمت را مشخص کردن
einpreisen
U
قیمت را معیین کردن
amtliche Preisregelung
{f}
U
کنترل قیمت رسمی
bieten
U
پیشنهاد قیمت دادن
Ausverkauf
{m}
U
فروش به قیمت نازل
Abbau
{m}
U
تقلیل
[قیمت ، کارکنان]
Wieviel kostet das?
U
قیمت این چقدر است؟
zum Schleuderpreis
U
به قیمت مفت
[اصطلاح روزمره]
Für den Preis ist das fast geschenkt.
U
این قیمت مفت است.
Bitte Brhyd Rabatt!
U
لطفا با قیمت ارزان تر بدهید!
unter dem Selbstkostenpreis abgeben
U
کمتر از قیمت تمام شده بفروشند
Darf ich die Preisliste sehen?
U
اجازه دارم فهرست قیمت را ببینم؟
das Preisschild abmachen
U
برچسب قیمت را
[از کالا]
جدا کردن
Schwänze
{f}
U
گروهی که
[برای معامله قماری]
ازطریق خرید کلی انحصار میکنند
[گروه خریدار سفته باز]
[بورس سهام ]
Ring
{m}
[spekulative Aufkäufergruppe]
[Börse]
U
گروهی که انحصار میکنند
[برای معامله قماری]
ازطریق خرید کلی
[گروه خریدار سفته باز]
[بورس سهام ]
Wie viel kostet ihr günstigstes Zimmer?
U
قیمت ارزانترین اتاق شما چقدر است؟
Wieviel kostet ein Brief nach Iran?
U
قیمت
[فرستادن ]
بک نامه به ایران چقدر است؟
Schnäppchenjägerin
{f}
U
کسی که دنبال قیمت خیلی ارزان می گردد.
[زن]
Der Verkäufer machte uns einen guten Preis für das Auto.
U
فروشنده قیمت خوبی برای خودرو به ما داد.
Das Projekt hat ganz bescheiden begonnen.
U
پروژه خیلی کوچک
[و ارزان قیمت]
آغاز شد.
Schnäppchenjäger
{m}
U
کسی که دنبال قیمت خیلی ارزان می گردد.
[مرد]
Normalerweise besuchen
[bereisen]
wir keine teuren Orte.
U
ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
Hotelzimmer sind dort ziemlich teuer.
U
قیمت
[اتاق]
هتل آنجا واقعا گران است.
drastisch kürzen
U
تخفیف زیاد دادن
[قیمت راشکستن]
[خیلی کم کردن چیزی]
Gibt es einen Preisnachlass, wenn ich mehrere Fahrkarten kaufe?
U
تنزیل قیمت موجود است اگر چندتا بلیط بخرم؟
Preisstufe
{f}
U
طبقه قیمت
[نرخ گوناگون بلیت در ناحیه های مختلف مترو ]
Netto
{n}
U
خالص
[قیمت یا وزن یا دستمزد]
[دستمزد یا حقوق پس از کاهش مالیات و خرج اجتماعی]
einschätzen
U
معین کردن
[سنجیدن]
[قیمت کردن ]
evaluieren
U
معین کردن
[سنجیدن]
[قیمت کردن ]
beurteilen
U
معین کردن
[سنجیدن]
[قیمت کردن ]
abschätzen
U
معین کردن
[سنجیدن]
[قیمت کردن ]
Angebot
[zwei zum Preis von einem]
U
عرضه
[دو کالا با قیمت یک کالا]
Doppelangebot
{n}
U
عرضه
[دو کالا با قیمت یک کالا]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com