Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (3321 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Die Straßen sind verstopft. U جاده ها مسدود هستند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Autostraße {f} U شاهراه چند خطی [جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
Schnellstraße {f} U شاهراه چند خطی [جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
mehrspurige Fahrbahn {f} U شاهراه چند خطی [جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
Straße {f} mit geteilten Richtungsfahrbahnen U شاهراه چند خطی [جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
sich in die Kurve legen <idiom> U در پیچ جاده با موتورسیکلت وزن خود را به طرف درون جاده منتقل کردن
ausfahrender Verkehr {m} U جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
einfädelnder Verkehr {m} U ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
ersticken U مسدود کردن
versperren U مسدود کردن
aussperren U مسدود کردن
zugestellt [unpassierbar] <adj.> <past-p.> U مسدود شده
Klausurtagung {f} U نشست مسدود
gesperrt <adj.> <past-p.> U مسدود شده
verbarrikadieren U مسدود کردن
verrammen U مسدود کردن
verrammeln U مسدود کردن
sperren U مسدود کردن
Poren verstopfen U مسدود کردن منافذ
den Luftraum sperren U مسدود کردن فضای هوایی
Jemanden von etwas ausschließen U مسدود کردن [کسی از چیزی] [اصطلاح رسمی ]
Die Dachrinne ist mit Blättern verstopft. U برگ ها ناودان باران را مسدود کرده اند.
Jemandem etwas [Akkusativ] verwehren U مسدود کردن [کسی از چیزی] [اصطلاح رسمی ]
verschließen U بستن [جلو چیزی راگرفتن ] [مسدود کردن]
verstopfen U بستن [جلو چیزی راگرفتن ] [مسدود کردن]
Sie sind gleichwertig [ebenbürtig] . U آنها همتراز هستند.
Straßensperre {f} U سد جاده
Wellenbrecher {m} U سد جاده
Bahn {f} U جاده
Weg {m} U جاده
Sind wir vollzählig? U همه کاملا اینجا هستند؟
So schwierig die Umstände auch sein mögen, ... U هر قدر هم که شرایط دشوار هستند، ...
Sind morgen die Geschäfte offen? U فردا مغازه هاباز هستند؟
Das sind unsere Plätze. U این جاها مال ما هستند.
ungleiche Brüder {pl} U اشخاصی که اسما برادر هستند.
Autoverkehr {m} U ترافیک [جاده]
entlang dem Weg U در امتداد جاده
Ecke {f} U پیچ [جاده]
Fahrbahn {f} U جاده اتومبیل رو
Fahrweg {m} U جاده اتومبیل رو
Ausfallstraße {f} U جاده اصلی
Bergpfad {m} U جاده کوهستانی
Fahrdamm {m} U جاده اتومبیل رو
Bergstraße {f} U جاده کوهستانی
Spur {f} U راه [جاده ]
Parkstraße {f} U جاده در پارک
Feldweg {m} U جاده کشتزار
den Weg entlang U در امتداد جاده
Autostraße {f} U جاده ماشین رو
Straßengraben {m} U خندق جاده
Graben {m} U خندق جاده
entlang des Weges U در امتداد جاده
Jungen sind nun einmal so. U پسرها حالا دیگه اینطور هستند.
Die Zwillinge sehen sich zum Verwechseln ähnlich. U دوقلوها خیلی شبیه یکدیگر هستند.
Die Mannschaften sind punktgleich. U تیم ها در امتیاز مساوی [جفت] هستند.
Die Läufer sind einander ebenbürtig. U این دوندگان با هم همتا [برابر] هستند.
weitere 50 sind geplant U ۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
Viele Amerikaner sind Nachkommen von Einwanderern. U خیلی از آمریکایی ها اولاد مهاجرها هستند.
Umweg {m} U جاده [مسیر] انحرافی
Bahnkörper {m} U جاده راه آهن
Rastplatz {m} U جایگاه استراحت [در جاده]
Spur {f} U یک خط جاده برای یک مسیر
Fahrstreifen {m} U یک خط جاده برای یک مسیر
Fahrspur {f} U یک خط جاده برای یک مسیر
Strassenarbeiten U نوسازی جاده [علامت]
Rasthof {m} U جایگاه استراحت [در جاده]
Graben {m} U راه آب [کنار جاده]
Straßensperre {f} U مانع روی جاده
gewerblicher Straßenverkehr U ترافیک جاده تجاری
ankommender Verkehr {m} U جاده وسایل که می آیند
Straßengraben {m} U راه آب [کنار جاده]
Beschilderung {f} U علامت گذاری [جاده]
abgehender Verkehr {m} U جاده به راستای بیرونی
Wellenbrecher {m} U مانع روی جاده
Dualismus {m} U اعتقاد به اینکه تن و خرد دو هستی جداگانه هستند
Die Sheltand Inseln sind nördlich von Schottland. U جزیره های شلتند در شمال اسکاتلند هستند.
Was sind die wichtigsten Änderungen gegenüber den bisherigen Regelungen? U تغییرات اصلی نصبت به قوانین قبلی چه هستند؟
Ich nehme die dir mal ab. U من آنها را [که دردستت هستند] از تو می گیرم [برای کمک] .
ein plötzliches Schuldgefühl verspüren U ناگهانی احساس بکنند که گناه کار هستند
Sie betreiben ganz offen seinen Rausschmiss. U آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند.
sperren und entleeren [Ventil] U مسدود کردن و تخلیه کردن [دریچه] [مهندسی]
in den Graben fahren U با خودرو به خندق جاده رفتن
Er war in einen Verkehrsunfall verwickelt. U او [مرد] در یک تصادف جاده ای بود.
internationaler Straßenverkehr U ترابری بین المللی جاده ای
Autobahneinfahrt {f} U [شاه راه] جاده دسترسی
Dreick {n} U دوشاخه [در جاده ] [اصطلاح روزمره]
Straßenkarte {f} U نقشه جاده [میان شهرها]
Einfahrt {f} U جاده ورود [برای ماشین]
Fahrbahn {f} U وسط خیابان [زمین جاده]
Fahrdamm {m} U وسط خیابان [زمین جاده]
Zwischen 1 und 2 liegen Welten. <idiom> U ۱ و ۲ یک دنیا باهم فرق دارند [بسیار متفاوت هستند] .
Rentner und alleinstehende Frauen sind ein bevorzugtes Ziel von Kriminellen. U بازنشستگان و زنان منفرد هدف ارجح جنایتکاران هستند.
Fahrradstreifen {m} U راه دوچرخه [در پیاده رو ی زمین جاده]
Radfahrstreifen {m} U راه دوچرخه [در پیاده رو یا زمین جاده]
Spur halten U روی خط جاده ماندن [اتومبیل رانی ]
Der Wagen konnte nicht abgenommen werden. U خودرو امتحان جواز صلاحیت در جاده را رد شد.
Verkehr {m} U رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان]
Bahnübergang {m} U محل تقاطع جاده یا خیابان با ریل
Autoverkehr {m} U رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان]
Lastzüge zusammenfalten U تا شدن کامیون در جاده [بیشتر در تصادفات]
Schlenker {m} U جاده [مسیر] انحرافی [اصطلاح روزمره]
von der Straße abkommen U از جاده منحرف شدن [ترا فیک]
Wo liegen die eigentlichen Gründe für die anhaltend hohe Arbeitslosigkeit im Iran? U دلایل اساسی برای بیکاری مداوما زیاد در ایران چه هستند؟
Nun, da wir vollzählig [versammelt] sind, können wir ja anfangen. U خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
Falschfahrer {m} U راننده ای که بر خلاف جهت جاده رانندگی می کند
Velostreifen {m} [auf der Fahrbahn] U راه دوچرخه [روی زمین جاده] [در سوییس]
Die Kirschen in Nachbars Garten schmecken immer süßer. <proverb> U مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
grenzüberschreitender Güterverkehr {m} U حمل نقل بار بین المللی بوسیله جاده
ein Fahrzeug abnehmen lassen U خودرویی را برای جواز [صلاحیت در] جاده امتحان کردن
Rettungsgasse {f} U راه [باز شده در جاده] برای وسایل اورژانس
Diese Gespräche sind für die Zukunft des Friedensprozesses entscheidend. U این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
Verbreitete Symptome für Diabetes sind Gewichtsverlust und Müdigkeit. U نشانه های رایج بیماری قند از دست دادن وزن و خستگی هستند.
falscher Freund U واژه ای در دو زبان که شبیه به هم هستند اما معنی آنها کاملا فرق دارد.
den Güterverkehr von der Straße auf die Schiene verlagern U حمل نقل بار را از جاده به راه آهن منتقل کردن
lahm legen U گیر کردن [بستن جریانی] [شلوغ کردن] [مسدود کردن]
lähmen U گیر کردن [بستن جریانی] [شلوغ کردن] [مسدود کردن]
verstopfen U گیر کردن [بستن جریانی] [شلوغ کردن] [مسدود کردن]
blockieren U گیر کردن [بستن جریانی] [شلوغ کردن] [مسدود کردن]
blockiert werden U مسدود شدن [بسته شدن ] [متراکم وانباشته شدن]
eine Kurve schneiden <idiom> U در پیچ جاده ای ماشین را به درون راه راندن تا با سرعت بیشتر رانندگی بشود [اصطلاح روزمره]
Mannschaft A liegt punktegleich mit Mannschaft B auf Platz zwei der Tabelle. U تیم آ با تیم ب برای رتبه دوم در جدول هم امتیاز هستند.
Die Hauptstraße geht halbrechts [schräg rechts] weiter. U این جاده اصلی به کمی راست [مورب در سمت راست] ادامه دارد.
einstellbares Rad U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
Recent search history Forum search
1zumachen / abmachen / anmachen
1حرف تعریف برای اعداد چه میباشد
0معنی کلمه خوش قول چیست؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com