Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
im Schritt
U
با سرعت پیاده روی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Bürgersteig
{m}
U
پیاده رو
zu Fuss
U
پیاده
Bankett
{n}
U
پیاده رو
Fußweg
{m}
U
پیاده رو
Fußpfad
{m}
U
پیاده رو
absetzen
U
پیاده کردن
Straßenrand
{m}
U
لبه پیاده رو
Fußgänger
{m}
U
عابر پیاده
zu Fuß gehen
U
پیاده رفتن
spazieren
U
پیاده رفتن
Fußreise
{f}
U
سفر پیاده
Begehung
{f}
U
پیاده روی
Fußvolk
{n}
U
پیاده نظام
Ich habe mich verlaufen.
U
گم شده ام.
[پیاده]
Bauer
{m}
U
مهره پیاده
[شطرنج]
Ausbau
{m}
U
پیاده کردن
[موتور]
Anlandung
{f}
U
از کشتی پیاده شدن
Fußweg
{m}
U
راه عابر پیاده
wandern
U
پیاده روی کردن
Jemanden aussteigen lassen
U
کسی را پیاده کردن
Bordstein
{m}
U
حاشیه سنگی پیاده رو
Bordkante
{f}
U
حاشیه سنگی پیاده رو
Können Sie mir sagen wenn ich aussteigen muss?
U
میتوانید به من بگویید کی پیاده بشوم؟
Abbau
{m}
U
پیاده کردن
[ماشین آلات]
Fußgängerübergang
{m}
U
محل خط کشی عبور پیاده
Fußgängerüberweg
{m}
U
محل خط کشی عبور پیاده
Zebrastreifen
{pl}
U
محل خط کشی عبور پیاده
Ich muss hier aussteigen.
U
باید اینجا پیاده بشوم.
aus einem Fahrzeug aussteigen
U
پیاده شدن از وسیله نقلیه ای
absteigen
U
پیاده شدن
[وسیله حمل و نقل]
Wie viele Minuten zu Fuss?
U
چند دقیقه پیاده طول می کشد؟
aussteigen lassen
U
پیاده کردن
[وسیله حمل و نقل]
aussteigen
U
پیاده شدن
[وسیله حمل و نقل]
Können Sie mir sagen wenn ich raus muss?
U
میتوانید به من بگویید کی پیاده بشوم؟
[روزمره]
Fahrradstreifen
{m}
U
راه دوچرخه
[در پیاده رو ی زمین جاده]
Radfahrstreifen
{m}
U
راه دوچرخه
[در پیاده رو یا زمین جاده]
Setzen Sie mich vor dem Bahnhof ab!
U
من را جلوی ایستگاه راه آهن پیاده کنید!
Abschluss...
U
پایانی
[انتهایی]
[محل پیاده وسوار کردن ]
End...
U
پایانی
[انتهایی]
[محل پیاده وسوار کردن ]
Anschluss...
U
پایانی
[انتهایی]
[محل پیاده وسوار کردن ]
Verkehrsinsel
{f}
U
سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
Man kommt nur zu Fuß dorthin.
U
به جز پیاده جوری دیگر نمی شود به آنجا رفت.
Endstation. Alle aussteigen.
U
آخرین ایستگاه. همه پیاده بشن.
[حمل و نقل]
Welcher Halt für Brandenburger Tor?
U
کدام ایستگاه مترو
[پیاده بشوم ]
برای دروازه براندنبورگ؟
Fußgängerzone
{f}
U
منطقه عبور پیاده
[خیابان با آجر سرخ پوشیده شده با سر تا سر مغازه]
Flinkheit
{f}
U
سرعت
Fahrt
{f}
U
سرعت
rasen
U
با سرعت دویدن
sausen
U
با سرعت دویدن
sausen
U
به سرعت رفتن
flitzen
U
با سرعت دویدن
Schnelligkeit
{f}
U
سرعت حرکت
Drehgeschwindigkeit
{f}
U
سرعت گردش
Fluggeschwindigkeit
{f}
U
سرعت پرواز
Entwicklungsbeschleunigung
{f}
U
سرعت تکامل
Durchschnittsgeschwindigkeit
{f}
U
حد متوسط سرعت
hetzen
U
به سرعت رفتن
preschen
U
به سرعت رفتن
huschen
U
به سرعت رفتن
düsen
U
به سرعت رفتن
fetzen
U
به سرعت رفتن
fegen
U
به سرعت رفتن
flitzen
U
به سرعت رفتن
Drehgeschwindigkeit
{f}
U
سرعت دورانی
Endgeschwindigkeit
{f}
U
سرعت نهایی
Fahrtenschreiber
{m}
U
سرعت نما
Schnelligkeit
{f}
U
سرعت انتقال
Drehzahl
{f}
U
سرعت چرخش
Geschwindigkeitsstufe
{f}
U
مرحله سرعت
Geschwindigkeitsstufe
{f}
U
سطح سرعت
Beschleunigung
{f}
U
سرعت عمل
Fahrtenschreiber
{m}
U
سرعت سنج
schießen
U
به سرعت رفتن
Geschwindigkeit
{f}
U
سرعت
[تندی]
Eile
{f}
U
سرعت
[تندی]
Fahrt aufnehmen
U
سرعت گرفتن
Rasen
{n}
U
سرعت و عجله
[رانندگی]
düsen
U
به سرعت انجام دادن
Fluchtgeschwindigkeit
{f}
U
سرعت گریز از مرکز
Fallgeschwindigkeit
{f}
U
سرعت در سقوط آزاد
huschen
U
به سرعت انجام دادن
preschen
U
به سرعت انجام دادن
Fallgeschwindigkeit
{f}
U
سرعت سقوط اجسام
Geschwindigkeitsbetrag
{m}
U
مقدار سرعت
[فیزیک]
Geschwindigkeitsvektor
{m}
U
بردار سرعت
[فیزیک]
Geschwindigkeitsstufen
{pl}
U
سطح های سرعت
Geschwindigkeitsbetrag
{m}
U
اسکالار سرعت
[فیزیک]
schießen
U
به سرعت انجام دادن
sausen
U
به سرعت انجام دادن
fegen
U
به سرعت انجام دادن
flitzen
U
به سرعت انجام دادن
fetzen
U
به سرعت انجام دادن
Fahrgeschwindigkeit
{f}
U
سرعت حرکت
[وسیله نقلیه]
rasen
U
با سرعت زیاد حرکت کردن
flitzen
U
با سرعت زیاد حرکت کردن
sausen
U
با سرعت زیاد حرکت کردن
Fahrtschreiber
{m}
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
Fahrtenschreiber
{m}
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
Tachograph
{m}
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
Tachograf
{m}
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
Knoten
{m}
U
[واحد سرعت دریایی معادل ۱۸۵۲ متر درساعت]
Ich kannte das Tempolimit nicht.
U
من نمی دانستم بالاترین اندازه سرعت چقدر است.
eine Kurve schneiden
<idiom>
U
در پیچ جاده ای ماشین را به درون راه راندن تا با سرعت بیشتر رانندگی بشود
[اصطلاح روزمره]
Knoten
{m}
U
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
Verzögerungszeit
{f}
U
زمان تاخیر
[تاخیر در سرعت و فاصله]
[کندی]
[تاخیر در انتقال]
[الکترونیک]
[مهندسی برق]
Knoten
{m}
U
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
Knoten
{m}
U
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com