Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (7046 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Erhöhung {f} der Steuern U افزایش مالیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Brutto {n} U بهای کالا با مالیات [دستمزد یا حقوق قبل از کاهش مالیات و خرج اجتماعی]
Tobin-Steuer {f} U مالیات توبین [مالیات برای تبدیل واحد پولی به واحد پول دیگری]
Addition {f} U افزایش
Aufbesserung {f} U افزایش
Affix {n} U افزایش
Erhöhung {f} U افزایش
Anwachsen {n} U افزایش
Beifügung {f} U افزایش
Einfügung {f} U افزایش
Anwachsung {f} U افزایش
Anschwellung {f} U افزایش
ankurbeln U افزایش دادن
Bevölkerungszuwachs {m} U افزایش جمعیت
hochtreiben U افزایش دادن
verstärken U افزایش دادن
Bevölkerungszunahme {f} U افزایش جمعیت
Aufwertung {f} U افزایش ارزش
Eskalation {f} U افزایش تدریجی
Absatzsteigerung {f} U افزایش فروش
aufstocken U افزایش دادن
ansteigen [auf, um] U افزایش یافتن [به مقدار]
steigen [auf, um] U افزایش یافتن [به مقدار]
zunehmen [auf, um] U افزایش یافتن [به مقدار]
erhöht werden [auf, um] U افزایش یافتن [به مقدار]
wachsen [auf, um] U افزایش یافتن [به مقدار]
anwachsen [auf, um] U افزایش یافتن [به مقدار]
mehren [auf, um] U افزایش یافتن [به مقدار]
Lohn-Preis-Spirale {f} U مارپیچ افزایش قیمتها و دستمزد
etwas entfachen [ beispielsweise Leidenschaft, Begeisterung] U با تحریک چیزی را افزایش دادن
etwas anheizen U با تحریک چیزی را افزایش دادن
anziehen U افزایش یافتن [مثال در بورس ]
bei Jemandem zu höherem Ansehen kommen U افزایش اعتبار در برابر کسی
Gebühr {f} U مالیات
Abgabe {f} U مالیات
Steuer {f} U مالیات
Crescendo {n} U کرشندو [افزایش تدریجی صدا در موسیقی]
abgabenfrei <adj.> U بدون مالیات
Erbschaftssteuer {f} U مالیات بر ارث
von der Steuer befreit <adj.> U بدون مالیات
von der Steuer befreit <adj.> U معاف از مالیات
steuerbefreit <adj.> U معاف از مالیات
Besteuerung {f} U وضع مالیات
Besteuerung {f} U مالیات بندی
Besteuerung {f} U مالیات گیری
Auflage {f} U مالیات بندی
Einkommensteuer {f} U مالیات بر درآمد
frei von Steuerabgaben <adj.> U بدون مالیات
frei von Steuerabgaben <adj.> U معاف از مالیات
steuerfrei <adj.> U معاف از مالیات
Steuer erlassen U مالیات را بخشیدن
Steuerbehörde {f} U اداره مالیات
abgabepflichtig <adj.> U مشمول مالیات
zu versteuernd <adj.> U مشمول مالیات
progressive Steuer {f} U مالیات تصاعدی
[nach oben] gestaffelte Steuer U مالیات تصاعدی
regressive Steuer U مالیات نزولی
Kfz-Steuer {f} U مالیات خودرو
Steuern zahlen U مالیات پرداختن
kommunale Steuern {pl} U مالیات محله ای
Abgabe {f} U مالیات بندی
Finanzabgabe {f} U مالیات بندی
[nach unten] gestaffelte Steuer U مالیات نزولی
steuerbar <adj.> U مشمول مالیات
steuerpflichtig <adj.> U مشمول مالیات
steuerbefreit <adj.> U بدون مالیات
steuerfrei <adj.> U بدون مالیات
Steuern {pl} vom Einkommen U مالیات درآمد
Ein weiterer Anstieg gilt als unwahrscheinlich. U افزایش بیشتری بعید در نظر گرفته می شود.
Eskalation {f} U افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
Steuern hinterziehen U فرار از پرداخت مالیات
eine Steuer auf etwas [Akkusativ] erheben U بر چیزی مالیات بستن
fällige Steuern {pl} U مالیات سر رسید شده
Steuer umgehen U فرار از پرداخت مالیات
Steuern erheben U بالا بردن مالیات
vor [nach] Abzug der Steuern U قبل [پس] از کسر مالیات
einziehen U مالیات بندی کردن
benachteiligende Steuer U مالیات تبعیض آمیز
der Steuer unterliegen U مشمول مالیات بودن
Abgleich nach Steuer U میزان حساب پس از مالیات
Steuer {f} auf privates Einkommen U مالیات درآمد شخصی
einziehen U مالیات وضع کردن
vor [nach] Steuern U قبل [پس] از کسر مالیات
diskriminierende Steuer {f} U مالیات تبعیض آمیز
veranlagte Steuer {f} U مالیات سنجیده شده
einziehen U مالیات اخذ کردن
Steuer einziehen U مالیات دریافت کردن
Steuersünderin {f} U فرارکن [ زن ] از پرداخت مالیات
gestaffelte Steuer {f} U مالیات پس افتاده [معوق]
Kapitalertragsteuer {f} U مالیات بر سود سرمایه
latente Steuer {f} U مالیات پس افتاده [معوق]
ohne Steuern und Einbehalte U خالص پس از مالیات و کسورات
Steuersünder {m} U فرارکن [مرد ] از پرداخت مالیات
umlagepflichtig <adj.> U مشمول مالیات [ امور مالی]
Freibetrag {m} U درآمد غیر مشمول مالیات
Mehrwertsteuer {f} [MwSt.] ; [MWSt.] U مالیات بر ارزش افزوده [اقتصاد]
Der Arbeitgeber zieht die Steuer vom Einkommen ab. U کارفرما مالیات را از درآمد کم می کند.
Alkoholsteuer {f} U مالیات نوشابه های الکلی
Abgleich vor Steuer U میزان حساب قبل از مالیات
Vor-Steuer-Betrag {m} U وجه [قدر] قبل از مالیات
die Steuer hintergehen U طفره رفتن ازپرداخت مالیات
jemanden zur Steuer heranziehen U از کسی مالیات [عوارض] گرفتن
rückerstattungsfähige Steuer {f} U مالیات ادعا [استرداد] پذیر
Der Appetit kommt beim Essen. <proverb> U با پیش رفت فعالیت تمایل افزایش می یابد. [ضرب المثل]
etwas von der Steuer absetzen U چیزی را با مالیات برابر [بالانس] کردن
alle Steuerabgaben übernehmen U پرداخت همه مالیات را برعهده گرفتن
etwas mit einer Abgabe belegen U وضع کردن مالیات برای جیزی
Cashflow-Steuer {f} U مالیات جریان نقدی [امور مالی]
Steuer abziehen U مالیات کم کردن [ از درآمد یا بهای کالایی]
Der Senator sprach sich für eine Steuersenkung aus. U سناتور از کاهش مالیات طرفداری کرد.
alle sonstigen Abgaben U همه مالیات ها و حقوق گمرکی های دیگر
Steuern abführen [entrichten] U مالیات پرداختن [مثال کارفرما] [امور اداری]
Unkosten von der Steuer absetzen U هزینه های جانبی را از مالیات کسر کنند
Inklusive Steuer und Versicherung? U مالیات و بیمه شاملش [نرخ کرایه] می شود؟
ausschließlich Mehrwertsteuer U مالیات بر ارزش افزوده شامل نمی شود
alle Zollgebühren und Abgaben tragen U تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
Nacherklärung {f} U افشای داوطلبانه بدهی های مالیات ابلاغ نشده
Selbstanzeige {f} U افشای داوطلبانه بدهی های مالیات ابلاغ نشده
Die Mehrwertsteuer ist gesondert auszuweisen. U مالیات بر ارزش افزوده باید جداگانه نشان داده شود.
Briefkastenfirma im steuergünstigen Ausland U شرکت صندوق پستی در خارج از کشور [ برای سود در مالیات]
Die Preise verstehen sich inklusive Mehrwertsteuer und Bedienung. U منظور از قیمتها شامل مالیات بر ارزش افزوده و سرویس می باشد.
Selbstanzeige erstatten U تسلیم کردن افشای داوطلبانه بدهی های مالیات ابلاغ نشده
eine Nacherklärung einreichen U تسلیم کردن افشای داوطلبانه بدهی های مالیات ابلاغ نشده
Steuerkarussell {n} U کلاه برداری در مالیات [بوسیله چند شرکت جعلی در اتحادیه اروپا]
Steuerrecht {n} U افشای داوطلبانه بدهی های مالیات ابلاغ نشده [قانون] [اصطلاح رسمی]
Netto {n} U خالص [قیمت یا وزن یا دستمزد] [دستمزد یا حقوق پس از کاهش مالیات و خرج اجتماعی]
netto bekommen U خالص دریافتن [دریافتن مزد پس از کسر مالیات و غیره ]
netto verdienen U خالص دریافتن [دریافتن مزد پس از کسر مالیات و غیره ]
einschätzen U ارزیابی کردن [سنجیدن] [مالیات بستن] [به خراج گذاردن بر ] [تعیین کردن ] [بستن ]
taxieren U ارزیابی کردن [سنجیدن] [مالیات بستن] [به خراج گذاردن بر ] [تعیین کردن ] [بستن ]
feststellen U ارزیابی کردن [سنجیدن] [مالیات بستن] [به خراج گذاردن بر ] [تعیین کردن ] [بستن ]
erheben U ارزیابی کردن [سنجیدن] [مالیات بستن] [به خراج گذاردن بر ] [تعیین کردن ] [بستن ]
etwas [Akkusativ] abschätzen U چیزی را ارزیابی کردن [سنجیدن] [مالیات بستن بر چیزی] [به خراج گذاردن بر چیزی ] [تعیین کردن چیزی] [چیزی را بستن ]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com