Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 31 (999 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Familienzuwachs {m} U ازدیاد خانواده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Eskalation {f} U ازدیاد
Anstieg {m} U ازدیاد
Erhöhung {f} U ازدیاد
Boom {m} U ازدیاد ناگهانی
Druckerhöhung {f} U ازدیاد فشار
Angehörige {pl} U خانواده
Familie {f} [Fam.] U خانواده
Familie {f} U خانواده
Familienforschung {f} U پژوهش خانواده
Familienmitglied {n} U عضو خانواده
Familienplanung {f} U تنظیم خانواده
Familiengericht {n} U دادگاه خانواده
Ernährer {m} U سرپرست [خانواده]
Familienkreis {m} U جمع خانواده [در]
Familienglück {n} U سعادت خانواده
Familienrat {m} U شورای خانواده
Familienvater {m} U رییس خانواده
in den Schoß der Familie zurückkehren U به خانواده خود برگشتن
Familienermäßigung {f} U تخفیف برای خانواده
Familienminister {m} U وزیر امور خانواده
Einfamilienhaus {n} U خانه کوچک [برای یک خانواده]
eine der angesehensten Familien U یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
Familiennachzug {m} U مهاجرت پیروی عضوهای خانواده [اصطلاح رسمی ]
Diese Familie scheint vom Pech verfolgt zu sein. U به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
Beruf und Familie auf einen Nenner [unter einen Hut] bringen U به کار [خود] و خانواده [در منزل] همزمان رسیدگی کردن
die traditionelle Mittelschicht U کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
Was hält die traditionelle Mittelschicht von dieser Politik? U بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
Unterkunft {f} bei einer Gastfamilie U خانواده مهمان دار [کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
Unterbringung {f} bei einer Gastfamilie U خانواده مهمان دار [کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
Weichensteller {m} U دروازه بان [برای مثال دکتر خانواده که پیشنهاد تراپی یا تشخیص عیب شناسی می دهد]
Recent search history Forum search
1من با خانواده تعطیلات خوبی داشتم
1او باید دو خانواده را از نظر اقصادی بچرخاند.
1Vorfahren
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com