Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
joggen
U
آهسته دویدن
[برای ورزش]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Langsam bekomme ich Angst
[Hunger]
.
U
آهسته آهسته به ترس می افتم
[گرسنه می شوم]
.
dämpfen
U
آهسته جوشانیدن
[ آهسته پختن ]
schmoren
U
آهسته جوشانیدن
[ آهسته پختن ]
Ruhig Blut!
U
آهسته!
Sachte!
U
آهسته!
langsam
<adj.>
U
آهسته
sieden
U
آهسته جوشیدن
Adagio
{n}
U
حرکت آهسته
Fahren Sie langsamer.
U
آهسته برانید.
lässig
<adj.>
U
بی حال
[آهسته]
[سست]
ein schleichender Prozess
U
روندی خیلی آهسته
Bitte sprechen Sie langsam.
U
لطفا آهسته صحبت کنید.
Nachhängen
{n}
U
کند
[آهسته]
[عقب مانده ]
sich vorsichtig
[auf etwas]
zubewegen
U
[به چیزی]
آهسته و با احتیاط نزدیک شدن
sich allmählich bewegen
U
[به چیزی]
آهسته و با احتیاط نزدیک شدن
Wenn Sie nicht langsamer fahren, muss ich kotzen.
U
اگر آهسته نرانید بالا می آورم.
Der Koch hat das Fleisch zu lange gegart.
U
آشپز گوشت را بیش از حد
[آهسته ]
پخت.
Verzögerung
{f}
[von etwas]
U
کند
[آهسته]
[عقب مانده ]
[از چیزی]
[ مهندسی]
Jemanden
[etwas]
schonen
U
با کسی
[چیزی]
مهربان
[آهسته]
[ملایم]
رفتار کردن
Die Tourismusbranche erholt sich langsam und erreicht das Niveau von vor der Krise.
U
صنعت گردشگری آهسته ترمیم می شود و به سطح قبل از بحران می رسد.
rennen
U
دویدن
laufen
دویدن
flitzen
U
با سرعت دویدن
rasen
U
با سرعت دویدن
sausen
U
با سرعت دویدن
tempern
U
سخت کردن
[روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی]
[فلزات]
[مهندسی]
ausglühen
U
سخت کردن
[روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی]
[فلزات]
[مهندسی]
vergüten
U
سخت کردن
[روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی]
[فلزات]
[مهندسی]
anlassen
U
سخت کردن
[روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی]
[فلزات]
[مهندسی]
zu laufen anfangen
[zu rennen beginnen]
U
شروع کردن به دویدن
zurücklaufen
U
به جای قبلی دویدن
zurückkehren
U
به جای قبلی دویدن
anspringen
U
شروع کردن به دویدن
Armbinde
{f}
U
بازو بند
[برای دویدن]
zum Bus laufen
[zum Bus rennen]
U
برای گرفتن اتوبوس دویدن
einen Anlauf nehmen
U
با دویدن به مکان شروع نزدیک شدن
Autoschlange
{f}
U
خط ماشین
[چونکه ماشین جلویی آهسته میرود و به عقبی هاراه نمی دهد]
Anlauf
{m}
U
نزدیکی به مکان شروع با دویدن
[برای جهش یا پرتاب کردن]
[ورزش]
einen Haken schlagen
U
در دویدن
[راه رفتن]
[رانندگی کردن]
ناگهان مسیر را تغییر دادن
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com
Close
Previous
Next
Loading...