Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 9 (5598 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
stecken U قرار دادن
stecken U گذاردن [که در آنجا گیر بکند]
stecken U نهادن
stecken U جا انداختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stecken geblieben <adj.> U بگل نشسته
stecken geblieben <adj.> U معطل
stecken geblieben <adj.> U لنگ
das Hemd in die Hose stecken U پیراهن را توی شلوار کردن
Stecken Sie den Apfel in den Entsafter. U سیب را در آب میوه گیر بگزارید.
Recent search history Forum search
1فضولی کردن حرف کسی رو به کسی دیگه گفتن
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com