Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (3662 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
Wir brauchen dafür mindestens 10 Jahre.
U
ما کمکمش به ۱۰ سال
[برای این کار]
نیاز داریم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brauchen
U
لازم داشتن
brauchen
U
خواستن
brauchen
U
نیازمند بودن
[به]
einige Jahre zuvor
<adv.>
U
چند سال پیش
Sieben Jahre alt.
U
هفت ساله
[است]
.
Ich bin über 50 Jahre alt.
U
من ۵۰ سال بیشتر دارم.
bis mindestens
U
تا کم کمش
Sie sind 5 Jahre jünger als ich.
U
شما ۵ سال جوان تر از من هستید.
Brauchen Sie eine Anzahlung?
U
نیاز به پیش پرداخت است؟
Mindestens haltbar bis:
U
تا این تاریخ مصرف شود :
[برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
Sie brauchen nichts weiter zu sagen.
U
لازم نیست که شما در ادامه چیزی بگید.
Sie brauchen nichts weiter zu sagen.
U
نیازی به توضیح اضافی نیست.
Sie muss mindestens 40 sein.
U
او
[زن]
کم کمش باید ۴۰ ساله باشد.
mindestens viermal in der Woche
U
کم کمش چهار بار در هفته
mindestens
[ Zahlenangabe oder Mengenangabe]
<adv.>
U
کم کمش
[حداقل]
[برای آگاهی اندازه یا شماره]
dafür
<adv.>
U
در عوض
dafür
<adv.>
U
به جای
Wir brauchen eine Umweltbehörde mit großer Schlagkraft.
U
ما به اداره محیط زیست که واقعا اثربخش باشد نیاز داریم.
dafür geradestehen
U
رو در رو شدن با نتیجه
[منفی کاری]
Interessierst du dich dafür?
U
آیا به این
[کارها]
علاقه داری؟
eigens
[dafür]
eingerichtet
<adj.>
U
اختصاصی
[برای کار خاص]
[برای مقصود خاص]
sich dafür entscheiden
U
تصمیم گرفتن که کاری را انجام بدهند یا همکاری بکنند
Ich kenne sie mindestens ebenso lange wie du.
U
آشنایی من با او
[زن]
کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او
[زن]
است.
Wenn man bedenkt, dass er Fußball erst zwei Jahre spielt, macht er es gut.
U
با ملاحظه به اینکه او تنها دو سال است که فوتبال بازی می کند قشنگ بازی می کند.
Zu den vorgeschlagenen Änderungen brauchen wir, glaube ich, mehr Informationen.
U
در مورد تغییرات پیشنهاد شده من فکر می کنم ما به اطلاعات بیشتری نیاز داریم.
Ich kann nichts dafür.
<idiom>
U
من نمیتونم کمکی کنم.
Ich kann nichts dafür.
<idiom>
U
کاری از دست من برنمی آد
Sie müssen das mindestens 2 Wochen im Voraus bekanntgeben
[ankündigen]
.
U
آنها باید این را کم کمش دو هفته قبلش آگاهی بدهند.
Du wirst dafür Geld aufwenden müssen.
U
تو باید برایش پول خرج بکنی.
Ich kann wirklich nichts dafür.
<idiom>
U
من واقعا نمیتونم کمکی بکنم.
Ich kann wirklich nichts dafür.
<idiom>
U
واقعا کاری از دست من برنمی آد.
Dafür bin ich nicht zuständig.
U
من مسئول آن نیستم.
Du wirst dafür Geld in die Hand nehmen müssen.
U
تو باید برایش پول خرج بکنی.
Anhaltspunkte dafür, dass es sich bei dem Material um Abfall handelt
U
عامل مشترکهایی که این ماده را بعنوان آشغال تعیین میکنند.
Mach dir um deine Unterkunft keine Sorgen - dafür ist gesorgt.
U
ناراحت جایی برای ماندنت نباش . آن تامین شده است.
Mindestens die Hälfte der Schüler hat die Prüfung nicht bestanden.
U
کم کمش نیمی از دانش آموزان درآزمون قبول نشدند.
Das Gesetz schreibt für eine solche Straftat eine Freiheitsstrafe von mindestens fünf Jahren vor.
U
قانون کم کمش پنج سال حکم زندان برای چنین جرمی تجویزمی کند.
in der Blüte der Jahre
U
در بهار عمر
Wir ersuchen um eine Vorlaufzeit von mindestens zwei Wochen
[damit wir]
[für etwas]
[vor etwas]
.
U
درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری
[کار]
اعطاء کنید
[تا ما ]
[برای چیزی]
[قبل از چیزی]
.
A- Du meinst ich sollte zwei Tage für die Prüfung üben, um sie zu bestehen. Ich werde drei Tage dafür üben. B- Dann, nur zu!
U
الف - منظورت اینست که من باید دو روز تمرین کنم تا امتحان را قبول بشوم. من سه روز تمرین خواهم کرد. ب - خوب پس خدا بیشتر قدرت بده!
Recent search history
Forum search
3
من سه ساله پسرم را ندیدم
3
من سه ساله پسرم را ندیدم
2
ما می خواهیم با هم یکجا باشیم فرقی نمیکنه کجا فقط با هم چون ما واقعا همدیگر را دوست داریم
2
Funktionenschar
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com