Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 22 (4471 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Ich hatte ihn [sie] mir viel größer vorgestellt. U من او [مرد] [زن] را خیلی بلند قدتر در ذهنم مجسم کردم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Ich hätte gern ... U من ... میخواستم.
Ich hätte gern die Rechnung. U صورت حساب را می خواستم.
Ich hätte gern kleine Banknoten. U من اسکناس کوچک میخواستم.
Ich hätte gern eine Mischung von kleinen und grossen Banknoten. U من یک ترکیب ازاسکناس کوچک و بزرگ میخواستم.
Ich hätte gern Münzen. U من سکه میخواستم.
Ich hätte gern noch anderes Handtuch. U من یک حوله دست دیگری می خواستم. [مودبانه]
Ich hätte gern ein Kinderbett. U من یک تخت بچه میخواستم. [مودبانه]
Er hatte nichts dagegen [einzuwenden] , dass ich dorthin ging. U برای او هیچ ایرادی نداشت که من به آنجا رفتم.
Ich hatte ein unstillbares Verlangen nach Pommes Frites, also bin ich im nächsten Lokal eingekehrt. U من خیلی هوس سیب زمینی سرخ کرده داشتم برای همین با خودرو به نزدیکترین رستوران رفتم.
Er hätte sehr wohl mitkommen können. U او [مرد] خیلی راحت می توانست بیاید.
Sie hatte eine tiefsitzende Abneigung gegen alles Fremde. U او [زن] تنفر ذاتی برای هر چیزی بیگانه داشت.
Er hatte Pech, er war zur falschen Zeit am falschen Ort. U او [مرد] بدشانس بود که در زمان نامناصب در مکان نادرست باشد.
Er hatte den Faden verloren. U او [مرد] رشته سخن خود را گم کرد.
Ich hatte auf seine Hilfe gehofft, allein ich wurde bitter enttäuscht. U من انتظار کمک او [مرد] را داشتم در عین حال من به شدت نا امید شدم.
Es ist teurer als ich mir vorgestellt hatte. U این قیمتش بیشتر از مقداری که در نظر داشتم است.
Zu den jüngsten Entwicklungen hatte er nichts zu sagen. U در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
Er hatte das Gefühl, dass er den Bann gebrochen hatte. U او [مرد] این احساس را میکرد که بالاخره طلسم را شکنده بود.
Ich hatte schreckliche Kopfschmerzen und Fieber und zitterte am ganzen Körper U من سردرد شدید و تب داشتم و تمام بدنم می لرزید.
Seine Rede hatte den Charakter einer Entschuldigung. U ماهیت سخنرانی او [مرد] عذرخواهی بود.
Man hätte sich vor Augen halten sollen, dass ... U ما نباید فراموش می کردیم در نظر بگیریم که ..
Das Opfer hatte nichts getan, was die Täter noch angestachelt hätte. U شخص مورد هدف کاری نکرد که ضاربین [مجرمین] را تحریک کرده باشد.
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
1ازت اصلان توقع این کار رو نداشتم
1من با خانواده تعطیلات خوبی داشتم
2من رفته بودم دارمشتات متاسفانه نتوانستم سر قرار حاضر شوم
2من رفته بودم دارمشتات متاسفانه نتوانستم سر قرار حاضر شوم
1hätte,würde,wäre,könnte
1 چیه و کجا استفاده میشه؟ würden
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com