Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 2 (3068 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Großvater {m} U پدربزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Diese Schuhe stammen noch von meinem Großvater. U این کفش ها مال پدربزرگم بودند.
Recent search history Forum search
1پدر بزرگ میخواهد این دو جوان عاشق را بهم برساند.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com