Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (9033 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
Exklusivbericht
{m}
U
گزارش انحصاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Alleinberechtigung
{f}
U
حق انحصاری
Exklusivität
{f}
U
انحصاری
Alleinvertreter
{m}
U
نماینده انحصاری
Die Gesellschaft für Humangenetik spricht sich gegen die Patentierbarkeit des menschlichen Genoms aus.
U
انجمن ژنتیک انسانی مخالف حق امتیاز انحصاری از ژنوم انسان است.
Bericht
{m}
U
گزارش
Erstattung
{f}
U
گزارش
Report
{m}
U
گزارش
Rechenschaft
{f}
U
گزارش
Meldung
{f}
[über]
U
گزارش
Bekanntgabe
{f}
U
گزارش
Wetterbericht
{m}
U
گزارش هواشناسی
laut des Berichts
[laut Bericht]
U
طبق گزارش
berichten
U
گزارش دادن
Berichtsjahr
{n}
U
سال گزارش
Bildbericht
{m}
U
گزارش مصور
Fernsehbericht
{m}
U
گزارش تلویزیونی
Filmreportage
{f}
U
گزارش سینمایی
Filmreportage
{f}
U
گزارش مصور
Bildreportage
{f}
U
گزارش مصور
Chronik
{f}
U
گزارش نامه
Pressebericht
{m}
U
گزارش خبری
Ente
{f}
U
گزارش نادرست
elektronische Übermittlung von Berichten
U
ارسال الکترونیکی گزارش ها
erklären
U
گزارش و توضیح دادن
sich melden
[bei einer Stelle]
U
گزارش دادن
[به اداره ای]
Bankausweis
{m}
U
گزارش علنی وضعیت بانکی
Börsenbericht
{m}
U
گزارش بورس
[سهام و ارز]
Medienbericht
{m}
U
گزارش رسانه های خبری
Rechenschaft ablegen
[über]
U
گزارش و توضیح دادن
[در باره ]
Chronik
{f}
U
گزارش وقایع به ترتیب تاریخ وقوع
Medienberichten zufolge
U
طبق گزارش رسانه های خبری
nach Medienberichten
U
طبق گزارش رسانه های خبری
ohne Beanstandung
[Prüfberichtsvermerk]
U
رضایت بخش
[در یادداشت گزارش کنترل]
Vielen Dank für das Aufzeichnen der Traces.
U
خیلی ممنونم برای ذخیره سازی گزارش ها.
Die Tagesschau
U
نگاه روز ، اسم روزنامه یا تلویزیون که گزارش را اهدا میکند
Als er sich anschickte, seinen Bericht vorzulegen, ....
U
هنگامی که او
[مرد]
شروع کرد گزارش خود را ارایه بدهد ...
etwas verteidigen
[Arbeit, Projekt, Ergebnisse...]
U
از چیزی دفاع کردن
[ گزارش نتایج پژوهش یا پروژه یا تز ...]
[دانشگاه ]
Im Vergleich dazu wurden 2009 insgesamt 36 Fälle gemeldet.
U
همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
Ich werte die Traces morgen früh aus und gebe Ihnen dann ein Feedback.
U
من گزارش ها را فردا صبح زود بررسی می کنم و سپس به شما خبر می دهم.
Wer das Gelände unbefugt betritt, muss mit einer polizeilichen Anzeige rechnen.
U
هر کسی که غیر مجاز وارد شود به پلیس گزارش داده می شود.
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com