Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 46 (4316 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
apothekenübliche Produkte U کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Apotheke {f} U داروخانه
Apotheke U داروخانه
Internet-Apotheke {f} U داروخانه اینترنتی
apothekenpflichtig <adj.> U دسترسی فقط در داروخانه
Wo ist die nächste Apotheke? U نزدیکترین داروخانه کجاست؟
Arzneiausgabe {f} U داروخانه عمومی [درمانگاه سرپایی]
Apotheke {f} U داروخانه عمومی [درمانگاه سرپایی]
Medizin {f} U دارو [اصطلاح روزمره] [داروخانه] [پزشکی]
normalerweise <adv.> U معمولا
üblicherweise <adv.> U معمولا
gewöhnlich <adv.> معمولا
Ablauf {m} U روند
Strömung {f} U روند
Tendenz {f} U روند
Trend {m} U روند
Entwicklungsverlauf {m} U روند تکامل
Verhandlungsverlauf {m} U روند مذاکرات
im Allgemeinen U به طور کلی [معمولا]
generell <adv.> U عموما [معمولا] [بطور کلی ]
Art und Weise {f} U روند [پردازه] [شیوه] [روش]
einen Lernprozess durchmachen U دوره روند آموزشی را گذراند
eine Runde weiterkommen U یک روند جلو رفتن [ورزش]
in die nächste Runde kommen U یک روند جلو رفتن [ورزش]
das Verfahren abkürzen U جریان روند را کوتاه کردن
Wahl {f} U انتخابات [روند و نتیجه] [سیاست]
Vorgehensweise {f} U روند [پردازه] [شیوه] [روش]
Modalität {f} U روند [پردازه] [شیوه] [روش]
Ausführungsweise {f} U روند [پردازه] [شیوه] [روش]
Ich wasche meine Wäsche normalerweise bei [mit] 40 Grad C. U معمولا من لباسهایم را در ۴۰ درجه سانتیگراد می شورم.
ins Stocken bringen U به توقف آوردن [مثال روند کاری]
Wie sind die Abholmodalitäten bei ...? U روند جمع آوری برای ... چه [جور] است ؟
etwas auf Eis liegen <idiom> U در حال توقف بودن چیزی [روند کاری]
Die Schuld am schlechten Benehmen von Kindern liegt in der Regel bei den Eltern. U بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
Normalerweise besuchen [bereisen] wir keine teuren Orte. U ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
Jemandem die Beichte abnehmen U اعتراف به گناه کسی را شنیدن [معمولا کشیش کاتولیک]
Tektonik {f} U جنبش کلی و روند تکامل پوسته [سخت] زمین
Cheddarkäse {m} U پنیر چدر [شهری در انگلیس] [پنیری معمولا زرد رنگ و تند مزه]
Cheddar {m} U پنیر چدر [شهری در انگلیس] [پنیری معمولا زرد رنگ و تند مزه]
Diese Gespräche sind für die Zukunft des Friedensprozesses entscheidend. U این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
tempern U سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
ausglühen U سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
anlassen U سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
vergüten U سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
Jemands Pläne durchkreuzen U آرام آرام متوقف کردن کار کسی [روند کاری]
Die sequenzierung U تعین ساختار پی در پی در یک روند، ترتیب متوالی ،به ترتیب،پشت سر هم،
Recent search history Forum search
1Durchlessen
2Kontrast
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com