Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (5651 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
verbilligte Karte!
U
کارت با بهای نازل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
verbilligte Karte!
U
کارت با بهای نازل!
Other Matches
Ausverkauf
{m}
U
فروش به قیمت نازل
Gesamtpreis
{m}
U
بهای کامل
Benzinpreis
{m}
U
بهای بنزین
Briefporto
{n}
U
بهای تمبر
Anschaffungspreis
{m}
U
بهای تهیه
Durchschnittspreis
{m}
U
بهای میانگین
Bezugspreis
{m}
U
بهای اشتراک
[نشریه]
in Raten abzahlen
U
قسطی پرداختن
[کمتراز بهای اصلی]
tilgen
U
قسطی پرداختن
[کمتراز بهای اصلی]
Steuer abziehen
U
مالیات کم کردن
[ از درآمد یا بهای کالایی]
Einbruch
{m}
U
سقوط
[مثال بهای سهم در بورس]
Wie viel kostet ein Zimmer für zwei Personen?
U
بهای یک اتاق برای دو نفر چقدر است؟
Brutto
{n}
U
بهای کالا با مالیات
[دستمزد یا حقوق قبل از کاهش مالیات و خرج اجتماعی]
Tankkarte
{f}
U
کارت بنزین
Ausweiskarte
{f}
U
کارت شناسایی
Einladungskarte
{f}
U
کارت دعوت
Geburtstagskarte
{f}
کارت تولد
Ausweis
{m}
U
کارت شناسایی
Kreditkarte
{f}
U
کارت کردیت
Bankkarte
{f}
U
کارت بانکی
Anhänger
{m}
U
کارت چمدان
Studentenausweis
{m}
U
کارت دانشجویی
Mitgliedskarte
{f}
U
کارت عضویت
Beileidskarte
{f}
U
کارت تسلیت
Ansichtskarte
{f}
U
کارت پستال
Ass
{n}
U
تک خال
[کارت بازی]
Keine Kreditkarten.
U
کارت اعتبار نمپذیریم.
schlechtes Blatt
{n}
[Karten, die ein Spieler bei einem Kartenspiel bekommen hat]
U
دست بد
[در بازی با کارت]
Blatt
{n}
[bei Kartenspielen]
U
دست
[در بازی با کارت]
Meine Bankkarte wurde gestohlen.
U
کارت بانکیم را از من دزدیدند.
Impfausweis
{m}
U
کارت آبله کوبی
Bordkarte
{f}
U
کارت ورود به هواپیما
Bildpostkarte
{f}
U
کارت پستال مصور
Freikarte
{f}
U
کارت ورودی مجانی
Ansichtspostkarte
{f}
U
کارت پستال
[مصور]
Emission
{f}
[Wertpapiere]
U
صدور
[چیزی]
[کارت شناسایی]
[چک]
Begebung
{f}
[Wertpapiere]
U
صدور
[چیزی]
[کارت شناسایی]
[چک]
Ausgabe
{f}
[Banknoten]
U
صدور
[چیزی]
[کارت شناسایی]
[چک]
geben
[Kartenspiel]
U
کارت دادن
[ورق بازی]
Ausstellung
{f}
[Ausweise, Schecks]
[von etwas]
U
صدور
[چیزی]
[کارت شناسایی]
[چک]
austeilen
U
کارت دادن
[ورق بازی]
ausgeben
U
کارت دادن
[ورق بازی]
Meine Karte geht nicht.
U
کارت بانکیم کار نمیکند.
Die Kreditkartennummer ist .
U
شماره کارت اعتبار است.
Zahlbar mit
[ Kreditkarte]
.
U
قابل پرداخت با
[کارت اعتبار]
.
Kreditkarten werden
[nicht]
akzeptiert.
U
کارت اعتبار پذیرفته
[ن]
میشود.
Akzeptieren Sie Kreditkarten?
U
شما کارت اعتبارقبول میکنید؟
gutes Blatt
{n}
[in einem Kartenspiel]
U
دست خوب
[در بازی با کارت]
Der Name auf der Karte ist ...
U
اسم روی کارت ... است.
Meine Bankkarte wurde entmagnetisiert.
U
کارت بانکیم مغناطیسش ضعیف شده.
Ich habe eine andere Karte.
U
یک کارت
[اعتبار یا بانکی]
دیگری دارم.
Der Code
[auf der Rückseite]
ist .
U
شماره رمز
[در پشت کارت]
است.
Ich möchte meine Internt Wertkarte wiederaufladen.
U
کارت اینترنتی ام را می خواهم دوباره شارژ بکنم.
einstempeln
[am Arbeitsplatz]
U
مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
ausstempeln
[am Arbeitsplatz]
U
مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
Meine Bankkarte wurde von der Maschiene geschluckt.
U
کارت بانکیم توی ماشین گیر کرده.
Hier entwerten.
U
بلیط
[کارت پارکینگ]
را اینجا باطل کنید.
Er erhielt die gelbe Karte wegen Behinderung des Gegners.
U
او
[ مرد]
بخاطر سد کردن حریفش کارت زرد را گرفت.
Kann ich mit einer Kreditkarte reservieren, und mit Bargeld bezahlen?
U
میتوانم با کارت اعتبار رزرو و با پول نقد پرداخت کنم؟
einen Stich machen
U
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
Was habe ich dir angetan?
U
من چه کارت کردم؟
[من چطور تو را دلخور کردم؟]
Recent search history
Forum search
1
Ansichtskarte
0
کارت پایان خدمت سربازی
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com