Deudic | پرتوی خورشید | Deutsch Persisch Wörterbuch Farsi German Dictionary دیکشنری آلمانی فارسی


Total search result: 10 (4495 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	Deutsch	Persisch	Menu
	Sonnenschein {m} U	پرتوی خورشید

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	Strahlenschutzphysik {f} U	بهداشت پرتوی
	konzentriert <adj.> U	کانونی شده [پرتوی نور]
	Sonne {f} U	خورشید
	Sonnenfinsternis {f} U	خورشید گرفتگی
	Ekliptik {f} U	مدار خورشید
	seine Augen vor der Sonne schützen U	از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
	Pflanzen speichern die Sonnenenergie. U	گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
	Die Sonne knallt. U	نور خورشید [با شدت] ضربه میزند.
	Die Sonne geht im Osten auf und im Westen unter. U	خورشید در خاور طلوع و در باختر غروب می کند.

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)