Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 45 (1361 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
Fädchen
{n}
U
نخ کوتاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
abkürzen
U
کوتاه کردن
Kurzstrecke
{f}
U
سفر کوتاه
[بلیط]
Eilmeldung
{f}
U
خبر ویژه و کوتاه و فوری
Sondermeldung
{f}
U
خبر ویژه و کوتاه و فوری
Kurzmeldung
{f}
U
خبر ویژه و کوتاه و فوری
Die Tage nehmen ab.
U
روزها کوتاه می شوند.
Zwerg
{m}
U
کوتوله
[قد کوتاه]
Zwergin
{f}
U
کوتوله
[قد کوتاه]
[زن]
Lügen haben kurze Beine.
<proverb>
U
دروغ عمرش کوتاه است.
[زود فاش می شود که حقیقت ندارد]
Sie kam auf einen Sprung herein.
U
او
[زن]
آمد تو سری بزند
[برای دیدار کوتاه]
.
das Verfahren abkürzen
U
جریان روند را کوتاه کردن
Vorlage
{f}
U
پاس کوتاه از میان مدافعان
[فوتبال]
[ورزش]
gestützter Anschlag
U
کشیدن سیم گیتار
[کلاسیک]
[انگشت به روی سیم همسایه کوتاه مدت تکیه میکند]
kurzfristig
<adj.>
U
کوتاه مدت
[اصطلاح رسمی]
[Der Termin]
Das ist
[mir]
zu kurzfristig.
U
آگاهی
[برایم]
خیلی کوتاه مدت است.
auf kurze Sicht
<adv.>
U
برای دوره کوتاه مدت
kurzfristig
<adv.>
U
برای دوره کوتاه مدت
Auf kurze Sicht ist es unter Umständen klüger, auf den Gewinn zugunsten des Umsatzes zu verzichten.
U
برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
kürzen
U
کوتاه کردن
Kurzbeschreibung
{f}
U
شرح کوتاه
Kurzdarstellung
{f}
U
شرح کوتاه
Kurzfassung
{f}
U
شرح کوتاه
spießig
<adj.>
U
کوتاه فکر
piefig
<adj.>
U
کوتاه فکر
engstirnig
<adj.>
U
کوتاه نظر
beschränkt
<adj.>
U
کوتاه نظر
Info
{f}
U
کوتاه نوشته برای اطلاعات
Bagatelle
{f}
U
قطعه کوتاه موسیقی
undeutliche Aussprache
{f}
U
سخن کوتاه و بریده
knappe, schneidige Sprechweise
{f}
U
سخن کوتاه و با نفوذ
einfach ausgedrückt
U
به بیان کوتاه
kurz gesagt
U
به بیان کوتاه
Engstirnigkeit
{f}
U
کوتاه بینی
Bolzen
{m}
U
میله کوتاه
Abnahme
{f}
U
کوتاه شدن
[روز]
Anhöhe
{f}
U
تپه کوتاه
Ausflug
{m}
U
سفر کوتاه
Aufschrei
{m}
U
فریاد کوتاه
Borniertheit
{f}
U
کوتاه نظری
Bubikopf
{m}
U
موی کوتاه
Atempause
{f}
U
تنفس کوتاه
Abstecher
{m}
U
گردش کوتاه
kurz
<adj.>
U
کوتاه
kurz
<adv.>
U
بصورت کوتاه
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
1
Was ist röcklein
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com