Deudic | مبادی آداب | Deutsch Persisch Wörterbuch Farsi German Dictionary دیکشنری آلمانی فارسی


Total search result: 10 (3696 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	Deutsch	Persisch	Menu
	diskret <adj.> U	مبادی آداب

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	Etikette {f} U	آداب معاشرت
	die damaligen Sitten U	آداب و رسوم آنوقت
	Formalist {m} U	رعایت کننده آداب و تشریفات
	Anhänger {m} der Erweckungsbewegung U	طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
	sich um etwas bemühen U	حفظ و نگهداری کردن [مانند آداب و رسوم]
	etwas hegen U	حفظ و نگهداری کردن [مانند آداب و رسوم]
	etwas pflegen U	حفظ و نگهداری کردن [مانند آداب و رسوم]
	Im Ausland passt man sich den dortigen Sitten und Gebräuchen an. <idiom> U	خود را به آداب و رسوم کشور مهمان وفق بده.
	Erweckungsbewegung {f} U	جنبش دوباره دایر کردن آداب و سبک قدیمی

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)