Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (5409 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Preis {m} U قیمت
Wieviel kostet ein Brief nach Iran? U قیمت [فرستادن ] بک نامه به ایران چقدر است؟
Hotelzimmer sind dort ziemlich teuer. U قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Schleuderpreis {m} U قیمت پایین تراز قیمت بازار
Preisliste {f} U فهرست قیمت
Baisse {f} U تنزیل قیمت
Einstandspreis {m} U قیمت خرید
Angebotspreis {m} U قیمت پیشنهادی
Einkaufspreis {m} U قیمت خرید
Abschätzung {f} U برآورد [قیمت]
Anschlag {m} U تخمین [قیمت]
Abschlag {m} U کاهش [قیمت]
Festpreis {m} U قیمت مقطوع
Auswertung {f} U قیمت گذاری
Abschätzung {f} U تعیین قیمت
Barpreis {m} U قیمت نقد
Auszeichnung {f} U قیمت گذاری
Abschreibung {f} U کاهش قیمت
Ansteigen {n} U صعود [قیمت]
Annäherungswert {m} U قیمت تقریبی
Durchschnittspreis {m} U قیمت متوسط
Angebot {n} U دادن قیمت
Preisangebot {n} U دادن قیمت
Schleuderpreis {m} U قیمت مفت
Schleuderpreis {m} U کمترین قیمت
zum Billigpreis U به قیمت مفت
zum Spottpreis U به قیمت مفت
kosten U قیمت داشتن
Entwertung {f} U کاهش قیمت
amtliche Preisregelung {f} U کنترل قیمت رسمی
bieten U پیشنهاد قیمت دادن
Ausverkauf {m} U فروش به قیمت نازل
Abbau {m} U تقلیل [قیمت ، کارکنان]
Schleuderpreis {m} U قیمت کمتر از رقیب
Preise festlegen U قیمت را مشخص کردن
einpreisen U قیمت را معیین کردن
Wieviel kostet das? U قیمت این چقدر است؟
Bitte Brhyd Rabatt! U لطفا با قیمت ارزان تر بدهید!
zum Schleuderpreis U به قیمت مفت [اصطلاح روزمره]
Für den Preis ist das fast geschenkt. U این قیمت مفت است.
Gebot {n} U پیشنهاد با دادن قیمت خرید
unter dem Selbstkostenpreis abgeben U کمتر از قیمت تمام شده بفروشند
Angebot {n} U پیشنهاد با دادن قیمت خرید [اقتصاد]
Darf ich die Preisliste sehen? U اجازه دارم فهرست قیمت را ببینم؟
das Preisschild abmachen U برچسب قیمت را [از کالا] جدا کردن
Wie viel kostet ihr günstigstes Zimmer? U قیمت ارزانترین اتاق شما چقدر است؟
Der Verkäufer machte uns einen guten Preis für das Auto. U فروشنده قیمت خوبی برای خودرو به ما داد.
Das Projekt hat ganz bescheiden begonnen. U پروژه خیلی کوچک [و ارزان قیمت] آغاز شد.
Schnäppchenjägerin {f} U کسی که دنبال قیمت خیلی ارزان می گردد. [زن]
Normalerweise besuchen [bereisen] wir keine teuren Orte. U ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
Schnäppchenjäger {m} U کسی که دنبال قیمت خیلی ارزان می گردد. [مرد]
Gibt es einen Preisnachlass, wenn ich mehrere Fahrkarten kaufe? U تنزیل قیمت موجود است اگر چندتا بلیط بخرم؟
drastisch kürzen U تخفیف زیاد دادن [قیمت راشکستن] [خیلی کم کردن چیزی]
Preisstufe {f} U طبقه قیمت [نرخ گوناگون بلیت در ناحیه های مختلف مترو ]
Netto {n} U خالص [قیمت یا وزن یا دستمزد] [دستمزد یا حقوق پس از کاهش مالیات و خرج اجتماعی]
abschätzen U معین کردن [سنجیدن] [قیمت کردن ]
beurteilen U معین کردن [سنجیدن] [قیمت کردن ]
evaluieren U معین کردن [سنجیدن] [قیمت کردن ]
einschätzen U معین کردن [سنجیدن] [قیمت کردن ]
Angebot [zwei zum Preis von einem] U عرضه [دو کالا با قیمت یک کالا]
Doppelangebot {n} U عرضه [دو کالا با قیمت یک کالا]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com