Deudic | فروشنده | Deutsch Persisch Wörterbuch Farsi German Dictionary دیکشنری آلمانی فارسی


Total search result: 15 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	Deutsch	Persisch	Menu
	Verkäufer {m} U	فروشنده
	Verkäuferin {f} U	فروشنده [زن]
	Verkaufsberater {m} U	فروشنده
	Verkaufsberaterin {f} U	فروشنده [زن]
	Bedienung {f} U	فروشنده

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	Briefmarkenhändler {m} U	فروشنده تمبر
	Fleischer {m} U	فروشنده گوشت
	Drogenhändler {m} U	فروشنده مواد مخدر
	Drogist {m} U	فروشنده دراگ استور
	Effektenhändler {m} U	فروشنده اوراق بهادار
	selbständiger Lieferant U	فروشنده آزاد [اقتصاد]
	Den Verkäufer trifft ein Verschulden. U	اشتباه از [تقصیر] فروشنده است.
	Antiquar {m} U	فروشنده کتاب های عتیقه
	Der Verkäufer machte uns einen guten Preis für das Auto. U	فروشنده قیمت خوبی برای خودرو به ما داد.
	etwas ausspucken U	چیزی را برگرداندن [توزیع کردن ] [مانند از دستگاه خودکار فروشنده]

Recent search history

Forum search

Search history is off. Activate