Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 62 (4341 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
Meeresfrüchte
{pl}
U
غذاهای مرکب از جانوران دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Eintopf
{m}
U
آبگوشت
[با ماهی یا جانوران دریایی]
dicke Suppe
{f}
U
آبگوشت
[با ماهی یا جانوران دریایی]
Rogen
{m}
[Fischeier]
U
اشبل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
Rogen
{m}
[Fischeier]
U
أشپل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
Kolonie
{f}
U
گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند
[زیست شناسی]
Knoten
{m}
U
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
Knoten
{m}
U
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
Amphibie
{f}
ذوحیاتین
[دوزیستیان]
[جانوران]
pferchen
U
گنجاندن
[جانوران را در جایی]
genetische Vielfalt
{f}
U
گوناگونی در انواع جانوران
Artenreichtum
{m}
;
U
گوناگونی در انواع جانوران
tränken
U
آب دادن
[به جانوران بومی]
Biodiversität
{f}
U
گوناگونی در انواع جانوران
biologische Vielfalt
{f}
U
گوناگونی در انواع جانوران
Entwicklung
{f}
U
تکامل
[فرگشت]
[جانوران و گیاهان]
Evolution
{f}
U
تکامل
[فرگشت]
[جانوران و گیاهان]
pferchen
U
متراکم کردن
[جانوران را در جایی]
pferchen
U
چپاندن
[مردم یا جانوران را در جایی]
Vom Aussterben bedrohte Tiere
U
جانوران در معرض خطر
[ نابودی زیستی]
sich versäubern
[Tiere]
U
ادرار کردن
[برای جانوران]
[در سوییس]
Artenmannigfaltigkeit
{f}
U
گوناگونی در انواع جانوران
[زیست شناسی]
Artenvielfalt
{f}
U
گوناگونی در انواع جانوران
[زیست شناسی]
besteigen
U
سوار شدن
[برای جفت گیری جانوران]
sofort einen Draht zu Tieren finden
[knüpfen]
U
فورا رابطه ای با جانوران پیدا می کند
[می سازد]
.
ein Feuer anmachen, um wilde Tiere fernzuhalten
U
آتش روشن می کنند تا جانوران وحشی را دور بکنند
Doppelname
{m}
U
اسم مرکب
Dichtungsmasse
{f}
U
آب بندی مرکب
zusammengesetzte Zahl
{f}
U
عدد مرکب
[ریاضی]
Diphthong
{m}
U
مصوب مرکب
[زبان شناسی]
Kreuzfahrt
{f}
U
سفر دریایی
Unterseeboot
{n}
U
زیر دریایی
U-Boot
{n}
U
زیر دریایی
Meerkrebs
{m}
U
خرچنگ دریایی
Hummer
{m}
U
خرچنگ دریایی
knoten
U
گره دریایی
Leuchtturm
{m}
U
فانوس دریایی
Delphin
{m}
U
خوک دریایی
Flottenbasis
{f}
U
پایگاه دریایی
Flottenabkommen
{n}
U
پیمان دریایی
Flottenstützpunkt
{m}
U
پایگاه دریایی
Alge
{f}
U
خزه دریایی
Blinkfeuer
{n}
U
فانوس دریایی
Blinkleuchte
{f}
U
فانوس دریایی
Feuerzeichen
{n}
U
فانوس دریایی
Flotte
{f}
U
نیروی دریایی
Flottenschau
{f}
U
مانور نیروی دریایی
Flottenstation
{f}
U
ایستگاه نیروی دریایی
Admiralstab
{m}
U
ستاد نیروی دریایی
Flottenschau
{f}
U
رژه نیروی دریایی
Funkfeuer
{n}
U
فرستنده بی سیم دریایی
Schutz der Meere
{pl}
U
حفظ محیط دریایی
ablegen -Schiff-
U
- علوم دریایی - جدا شدن
Dreimeilenzone
{f}
U
منطقه سه مایلی
[در حریم دریایی]
Seeluft
[Bergluft]
macht hungrig.
U
هوای دریایی
[کوهستانی]
گشنگی می آورد.
im Geleitzug fahren
U
باکاروان دریایی رهسپار شدن
[دریانوردی ]
Knoten
{m}
U
[واحد سرعت دریایی معادل ۱۸۵۲ متر درساعت]
Binnenmeer
{n}
U
دریای محدود
[دریایی که فقط از راه تنگه به اقیانوس مربوط است]
Knoten
{m}
U
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
Unterschlupf
{m}
U
پنهان گاه
[دزد یا دزد دریایی]
Versteck
{n}
U
پنهان گاه
[دزد یا دزد دریایی]
Schlupfwinkel
{m}
U
پنهان گاه
[دزد یا دزد دریایی]
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com