Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (1622 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
Sie können sich auf mich verlassen.
U
شما می توانید به من اعتماد داشته باشید
[کنید]
.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Könnt Ihr dieses Wochenende auf den Hund aufpassen?
U
آیا شماها می توانید آخر این هفته مواظب این سگ باشید؟
Schönen Feierabend!
U
روز خوبی داشته باشید!
[بعد از کار]
Möchten Sie gerne eine Tasse Kaffee?
U
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
Eines Tages möchte ich ein Pferd haben, das ganz mir gehört.
U
روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
Hier erhältlich.
U
اینجا می توانید بگیرید.
Zeigen Sie es mir?
U
[می توانید]
به من نشانش بدهید؟
Können Sie warten?
U
می توانید صبر کنید؟
Können Sie es bitte aufschreiben?
U
می توانید این را لطفا بنویسید؟
Können Sie bitte meinen Fahrschein validieren?
U
می توانید بلیط من را تایید کنید؟
Können Sie mir den Weg weisen?
U
می توانید شما راه را به من نشان دهید؟
Sie erreichen mich unter ...
[Telefonnummer]
<idiom>
U
شما می توانید با من با شماره ... تماس بگیرید.
Können Sie mir ein Taxi rufen?
U
می توانید یک تاکسی برایم صدا بزنید؟
Rufen Sie mir bitte ein Taxi?
U
می توانید یک تاکسی برایم صدا کنید؟
Könntest du mir erklären, was es damit auf sich hat?
U
می توانید توضیح بدهید که موضوع از چه قرار است؟
Können Sie die Rechnung erklären?
U
می توانید این صورت حساب را توضیح بدهید؟
Können Sie 3 Personen mitnehmen?
U
می توانید ۳ نفر را ببرید؟
[پرسش از راننده ماشین]
Könnten Sie das bitte aufschreiben?
آیا می توانید آن را یاداشت کنید.
[در حالت مودبانه]
Können Sie dies wechseln?
U
می توانید شما این
[پول]
را خرد کنید؟
Würden Sie bitte dieses Paket für mich wiegen?
U
می توانید لطفا این بسته را برایم وزن بکنید.
Können Sie das bitte nachschauen?
U
می توانید لطفا یک نگاه بیاندازید
[ببینید مشکل کجاست]
؟
Könnten Sie bitte langsamer sprechen?
آیا می توانید کندتر صحبت کنید؟
[در حالت مودبانه]
Könnten Sie bitte lauter sprechen?
U
آیا می توانید بلندتر صحبت کنید؟
[در حالت مودبانه]
Können Sie bitte mein nächstes Hotel anrufen für heute Abend?
U
می توانید شما به هتل بعدیم برای امروز عصرزنگ بزنید؟
Können Sie bitte mein nächstes Hotel anrufen zum Bestätigen?
U
می توانید شمابه هتل بعدی من برای تایید زنگ بزنید؟
Können Sie bitte mein nächstes Hotel anrufen zum Reservieren?
U
می توانید شما به هتل بعدی من برای رزرو زنگ بزنید؟
Seid leise, damit ihr die anderen nicht aufweckt.
U
ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
Rufen Sie bitte ein anderes Hotel?
U
می توانید شما به یک هتل دیگر زنگ بزنید؟
[اگر همه اتاقها رزرو شده اند]
Bitte legen Sie ab!
U
لطفا راحت باشید. می تونم کت تان را آویزان کنم؟
Können Sie die Rechnung einzeln aufführen?
U
می توانید صورا حساب را قلم به قلم بنویسید؟
Ausfallsicherheit
{f}
U
قابلیت اعتماد
auf etwas setzen
U
اعتماد کردن به
Selbstbewusstsein
{n}
U
اعتماد به نفس
authentisch
<adj.>
U
قابل اعتماد
trauen
U
اعتماد داشتن
Zuversichtlichkeit
{f}
U
اعتماد به نفس
Selbstwertgefühl
{n}
U
اعتماد به نفس
Selbstvertrauen
{n}
U
اعتماد به نفس
Selbstsicherheit
{f}
U
اعتماد به نفس
Mitwisser
{m}
U
دوست مورد اعتماد
Mangel
{m}
an Selbstvertrauen
U
کمی اعتماد به نفس
Mangel
{m}
an Selbstvertrauen
U
کمبود اعتماد به نفس
Mangel
{m}
an Selbstvertrauen
U
عدم اعتماد به نفس
sich auf Jemanden
[etwas]
verlassen
U
به کسی
[چیزی]
اعتماد کردن
ein eklatanter Vertrauensbruch
U
یک نقض اعتماد انگشت نما
Da kannst du Gift darauf nehmen!
<idiom>
U
تو می توانی به این کاملا اعتماد کنی! ا
[صطلاح روزمره]
Schönen Tag noch!
U
روز خوبی داشته باشی!
[falsche]
Schlange
{f}
U
زن خیانتکار
[همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
Veleumder
{m}
U
خیانتکار
[همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
Verräter
{m}
U
خیانتکار
[همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
Ich möchte mein eigenes Zuhause haben.
U
من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
sich lohnen
U
ارزشش را داشته باشد
[کاری را انجام دهند]
ausgeübter Beruf
U
پیشه در حال حاضر نگه داشته شده
jemandem etwas abgewöhnen
U
به کسی یاد بدهند
[از کاری که عادت داشته]
ول کند
Fachidiot
{m}
U
شخصی که فقط در رشته خود تخصص داشته باشد.
Ich würde deine Chancen als gering einschätzen.
U
سنجش من این است که توشانس کمی داشته باشی.
Die Kauflustigen rissen sich um die Schnäppchen.
U
خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
jemanden von etwas abbringen
U
به کسی یاد بدهند
[از کاری که عادت داشته]
ول کند
zur Information
U
برای آگاهی شما
[برای اینکه شما آگاه باشید]
zu Ihrer Information
U
برای آگاهی شما
[برای اینکه شما آگاه باشید]
Ich glaube, daran besteht kein Zweifel.
U
من فکر نمی کنم که در مورد آن تردیدی وجود داشته باشد.
Mit unserem Urlaub ist es jetzt aus
[vorbei]
.
U
این هم از تعطیلاتمان.
[یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
gerne an der frischen Luft sein
<idiom>
U
دوست داشته باشند در بیرون
[هوای آزاد]
بودن
[اصطلاح روزمره]
Die Pfosten sollten etwa einen Meter voneinander entfernt
[im Abstand von einem Meter]
aufgestellt werden.
U
تیرها
[میله ها]
باید حدود یک متر فاصله ازهم قرار داشته باشند.
ein Ohrfeigengesicht haben
U
صورتی داشته باشد که آدم دوست دارد سیلی اش بزند
[اصطلاح روزمره]
das Rad noch einmal erfinden
<idiom>
U
هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
das Rad neu erfinden
<idiom>
U
هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
Gottvertrauen
{n}
U
توکل، اعتماد داشتن به خدا، توکل کردن به خدا
Wir betrachten es als große Ehre, Sie heute abend hier bei uns begrüßen zu dürfen.
U
این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
Ich habe den Kopf so voll, dass ich mich kaum konzentrieren kann.
U
اینقدر ذهنم با مشکلات مشغول است که اصلآ نمی توانم تمرکز حواس داشته باشم.
Jemanden mit Jemandem verkuppeln
U
کسی را با کسی دیگر زوج کردن
[برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر]
[همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
[اصطلاح روزمره]
sich nicht dazu kriegen lassen, so zu denken wie die
<idiom>
U
نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند
[اصطلاح روزمره]
Recent search history
Forum search
1
درحال انجام خدمت سربازی. موفق باشید!
1
...تلخ ترین حرف اینه که
1
Läuft bei dir
0
آدم باید کارش را دوست داشته باشد تا احساس خستگی نکند
0
خرید بهترین یو پی اس 2018
1
اخرهفته خوبی داشته باشی
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com