Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 47 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Ich würde deine Chancen als gering einschätzen. U سنجش من این است که توشانس کمی داشته باشی.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Schönen Tag noch! U روز خوبی داشته باشی!
Eines Tages möchte ich ein Pferd haben, das ganz mir gehört. U روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
viel Glück! U موفق باشی !
Feldwebel {m} U وکیل باشی
Du hast hier nichts zu suchen! U تو بیخود می کنی اینجا باشی !
Ich wähnte dich in Schiraz. U خیال می کردم در شیراز باشی.
Du solltest wirklich mehr auf dich achten [aufpassen] . U تو واقعا باید بهترمراقب خودت باشی.
Das kann ich dir sagen! U در این مورد تو می توانی مطمئن باشی!
Das braucht dich nicht zu bekümmern! U نیازی نیست که تو نگران این باشی!
Morgenstund hat Gold im Mund. <proverb> U سحر خیز باش تا کامروا باشی.
Wer zuerst kommt, mahlt zuerst. <proverb> U سحر خیز باش تا کامروا باشی.
Der frühe Vogel fängt den Wurm. <proverb> U سحر خیز باش تا کامروا باشی.
Könntest du meine Tasche im Auge behalten, solange ich weg bin? U آیا می توانی مواظب کیف من باشی تا من بر گردم؟
Eichung {f} U سنجش
Ermessen {n} U سنجش
Erprobung {f} U سنجش
Bewertung {f} U سنجش
Einschätzung {f} U سنجش
Abmessung {f} U سنجش
Erwägung {f} U سنجش
Beurteilung {f} U سنجش
Audiometer {n} U دستگاه سنجش قوه شنوایی
Teile {pl} pro Notation U بخش در یکای سنجش [مهندسی]
Ich möchte mein eigenes Zuhause haben. U من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
sich lohnen U ارزشش را داشته باشد [کاری را انجام دهند]
Sie können sich auf mich verlassen. U شما می توانید به من اعتماد داشته باشید [کنید] .
ausgeübter Beruf U پیشه در حال حاضر نگه داشته شده
Schönen Feierabend! U روز خوبی داشته باشید! [بعد از کار]
jemandem etwas abgewöhnen U به کسی یاد بدهند [از کاری که عادت داشته] ول کند
jemanden von etwas abbringen U به کسی یاد بدهند [از کاری که عادت داشته] ول کند
Die Kauflustigen rissen sich um die Schnäppchen. U خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
Möchten Sie gerne eine Tasse Kaffee? U آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
Fachidiot {m} U شخصی که فقط در رشته خود تخصص داشته باشد.
Ich glaube, daran besteht kein Zweifel. U من فکر نمی کنم که در مورد آن تردیدی وجود داشته باشد.
Mit unserem Urlaub ist es jetzt aus [vorbei] . U این هم از تعطیلاتمان. [یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
gerne an der frischen Luft sein <idiom> U دوست داشته باشند در بیرون [هوای آزاد] بودن [اصطلاح روزمره]
Die Pfosten sollten etwa einen Meter voneinander entfernt [im Abstand von einem Meter] aufgestellt werden. U تیرها [میله ها] باید حدود یک متر فاصله ازهم قرار داشته باشند.
das Rad neu erfinden <idiom> U هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
ein Ohrfeigengesicht haben U صورتی داشته باشد که آدم دوست دارد سیلی اش بزند [اصطلاح روزمره]
das Rad noch einmal erfinden <idiom> U هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
Ich habe den Kopf so voll, dass ich mich kaum konzentrieren kann. U اینقدر ذهنم با مشکلات مشغول است که اصلآ نمی توانم تمرکز حواس داشته باشم.
Wir betrachten es als große Ehre, Sie heute abend hier bei uns begrüßen zu dürfen. U این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
Wirtschaftsweiser {m} U حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
Radüberwachung {f} U بازرسی چرخ [سنجش چرخ]
Jemanden mit Jemandem verkuppeln U کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد] [اصطلاح روزمره]
sich nicht dazu kriegen lassen, so zu denken wie die <idiom> U نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند [اصطلاح روزمره]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com