Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (4210 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Fünkdienst {m} U سرویس رادیو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Radioapparat {m} U رادیو
Radio {n} U رادیو
Funkgerät {n} U دستگاه رادیو
Funkhaus {n} U اداره رادیو
Funktechnik {f} فناوری رادیو
Funkausstellung {f} U نمایشگاه رادیو
Funkstation {f} U ایستگاه رادیو
Ansagerin {f} U گوینده زن [در رادیو و تلویزیون]
Ansager {m} U گوینده [در رادیو و تلویزیون]
Funk {m} U فرستنده رادیو و تلویزیون
Funkturm {m} U برج فرستنده [رادیو-تلویزیون]
Eurovision {f} U رادیو تلویزیون سراسری اروپا
Absage {f} U اعلام ختم برنامه [رادیو،تلویزیون]
Medien {pl} U رسانه ها [رادیو تلویزون اینترنت روزنامه]
Assistenzhund {m} U سگ سرویس
Service {m} U سرویس
Wartung {f} U سرویس
Diensthund {m} U سگ سرویس
Dienst {m} U سرویس
den Fernseher [das Radio] einschalten U روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
den Fernseher [das Radio] aufdrehen U روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
Flugdienst {m} U سرویس هوایی
Bergungsdienst {m} U سرویس نجات
Bedienung {f} U سرویس [در رستوران]
Bedienung inklusive U سرویس شامل می شود
Infrastruktur {f} U ساختار یا سرویس ابتدایی
den Fernseher [das Radio] reinschauen [hören] U روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن [اصطلاح روزمره]
Die Bedienung ist im Preis inbegriffen. U سرویس در بها شامل است.
Ersatzverkehr {m} U سرویس جایگزین رفت و آمد [حمل و نقل]
Die Preise verstehen sich inklusive Mehrwertsteuer und Bedienung. U منظور از قیمتها شامل مالیات بر ارزش افزوده و سرویس می باشد.
Abstellgleis {n} U یک بخش برای کار ویژه [مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
einen Mangel rügen [wegen] U شکایت کردن [درباره] [مثال: ناراضی بودن درباره کالا یا سرویس]
eine Reklamation anzeigen [über] U شکایت کردن [درباره] [مثال: ناراضی بودن درباره کالا یا سرویس]
eine Beanstandung machen [über] U شکایت کردن [درباره] [مثال: ناراضی بودن درباره کالا یا سرویس]
Recent search history Forum search
1zumachen / abmachen / anmachen
1Außendienst Mitarbeiter
2übertragen
2übertragen
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com