Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 38 (206 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
das Maul aufreißen
<idiom>
U
زیادی حرف زدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Viele Leute wurden verletzt.
U
مردم زیادی آسیب دیدند.
Der Koch ist recht großzügig mit dem Salz.
U
آشپز خیلی زیادی از نمک استفاده می کند.
Er hat schon längst seine Dienstzeit in der Firma abgemacht.
U
او
[مرد]
مدت زیادی است که خدمت خود را در کارخانه کاملا انجام داده است.
Er nahm seinem Gegenüber beim Poker große Summen ab.
U
او
[مرد]
در بازی پوکر پول زیادی از رقیبش برد.
etwas einstreichen
U
پول
[زیادی]
در آوردن
abräumen
U
پول
[زیادی]
در آوردن
absahnen
U
پول
[زیادی]
در آوردن
einstreifen
U
پول
[زیادی]
در آوردن
[دراتریش]
abcashen
U
پول
[زیادی]
در آوردن
[دراتریش]
abtischen
U
پول
[زیادی]
بدون ملاحظه به دیگران در آوردن
[در سوییس]
Sie wollen wohl Ärger?
U
مگر سرت به گردنت
[تنت]
زیادی می کند؟
sehr zu Jemands Ärger
U
برای کسی دچار غم و غصه زیادی شدن
Jedes weitere Wort erübrigt sich.
U
هر اظهار نظر بیشتری زیادی است.
so viele; dass ...
U
آنقدر زیاد که ...
[به تعداد زیادی که ...]
Es ist viel los.
U
اینجا فعالیتهای زیادی
[گوناگونی]
است.
das Rad neu erfinden
<idiom>
U
هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
das Rad noch einmal erfinden
<idiom>
U
هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
unendlich viele
U
تعداد بسیار زیادی
Der Körper
[Kreislauf]
von Sportlern ist in hohem Maße belastbar.
U
بدن
[گردش خون]
یک ورزشکار می تواند فشار زیادی را تحمل بکند .
Die Anwesenheit ihres Lehrers bereitete ihr einiges Unbehagen.
U
بودن دبیر او
[زن]
احساس ناراحتی زیادی برای او
[زن]
ایجاد کرد.
eine ganze Anzahl Leute
U
عده زیادی از مردم
eine ganze Menge Leute
U
عده زیادی از مردم
Die Touristen sind in diesem Sommer massenweise ausgeblieben.
U
این تابستان دسته های زیادی از گردشگران نیامدند.
übermäßig
<adv.>
U
زیادی
allzu
[sehr]
<adv.>
U
زیادی
das Land vor große Probleme stellen
U
روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
das Land vor große Probleme stellen
U
مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
etliche
U
عده زیادی
mehrere
U
عده زیادی
mancherlei
U
عده زیادی
Großaufgebot
{n}
U
تعداد زیادی
[از افراد پلیس و یا غیره]
mit einem Großaufgebot
<adv.>
U
با یک نیروی زیادی
Charakterstück
{n}
U
اثر نمایشی
[که در آن به شخصیت بازیگران اهمیت زیادی داده می شود]
Auswuchs
{m}
U
گوشت زیادی
Füllwort
{n}
U
حرف زیادی
Nicht wenige ...
U
تعداد زیادی
[از مردم]
überschätzen
U
زیادی تخمین زدن
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com