Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 46 (1598 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Verhandlungsverlauf {m} U روند مذاکرات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Diese Gespräche sind für die Zukunft des Friedensprozesses entscheidend. U این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
Other Matches
Aussprache {f} U مذاکرات پارلمانی
Verhandlungsrunde {f} U دور مذاکرات
Auseinandersetzung {f} U مذاکرات پارلمانی
Diskussion {f} U مذاکرات پارلمانی
Wortstreit {m} U مذاکرات پارلمانی
Streitgespräch {n} U مذاکرات پارلمانی
Verhandlungsführer {m} U سرپرست مذاکرات
Verhandlungsmisserfolg {m} U شکست مذاکرات
Verhandlungsergebnis {n} U نتیجه مذاکرات
Verhandlungsergebnis {n} U حاصل مذاکرات
Verhandlungsfortgang {m} U پیشرفت مذاکرات
Fortschritt {m} der Verhandlungen U پیشرفت مذاکرات
Verhandlungsergebnis {n} U پی آمد مذاکرات
Verhandlungsergebnis {n} U عاقبت مذاکرات
Debatte {f} U مذاکرات پارلمانی
die Aufnahme von Verhandlungen U افتتاح مذاکرات [معاملات]
Trend {m} U روند
Ablauf {m} U روند
Strömung {f} U روند
Tendenz {f} U روند
Ein Waffenstillstand ist eine wesentliche Voraussetzung für Verhandlungen. U آتش بس پیشزمینه اساسی برای مذاکرات است.
Entwicklungsverlauf {m} U روند تکامل
China hat in Aussicht gestellt, die Gespräche wieder aufzunehmen. U چین آمادگی [خود را ] برای از سرگیری مذاکرات نشان داد.
das Verfahren abkürzen U جریان روند را کوتاه کردن
Wahl {f} U انتخابات [روند و نتیجه] [سیاست]
in die nächste Runde kommen U یک روند جلو رفتن [ورزش]
einen Lernprozess durchmachen U دوره روند آموزشی را گذراند
eine Runde weiterkommen U یک روند جلو رفتن [ورزش]
Ausführungsweise {f} U روند [پردازه] [شیوه] [روش]
Vorgehensweise {f} U روند [پردازه] [شیوه] [روش]
Art und Weise {f} U روند [پردازه] [شیوه] [روش]
Modalität {f} U روند [پردازه] [شیوه] [روش]
apothekenübliche Produkte U کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
ins Stocken bringen U به توقف آوردن [مثال روند کاری]
Wie sind die Abholmodalitäten bei ...? U روند جمع آوری برای ... چه [جور] است ؟
etwas auf Eis liegen <idiom> U در حال توقف بودن چیزی [روند کاری]
Tektonik {f} U جنبش کلی و روند تکامل پوسته [سخت] زمین
ausglühen U سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
anlassen U سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
tempern U سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
vergüten U سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
Jemands Pläne durchkreuzen U آرام آرام متوقف کردن کار کسی [روند کاری]
Die sequenzierung U تعین ساختار پی در پی در یک روند، ترتیب متوالی ،به ترتیب،پشت سر هم،
Aussetzung des Verfahrens U تعویق اقدامات [تعویق مذاکرات ] [تعویق دادرسی]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com