Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 30 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Abschiedsbesuch {m} U دیدار خداحافظی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Abmeldung {f} U خداحافظی
Abschied {m} U خداحافظی
Abschiednehmen {n} U خداحافظی
Abschiedsrede {f} U نطق خداحافظی
Abschiedsfeier {f} U جشن خداحافظی
Abschiedsbrief {m} U نامه خداحافظی
sich von Jemandem verabschieden U با کسی خداحافظی کردن
Jemandem auf Wiedersehen sagen U با کسی خداحافظی کردن
Ich werde Abschied von Ihenen nehmen. U من با شما خداحافظی می کنم.
dem alten Jahr ade sagen U با سال پیش خداحافظی کردن
Begegnung {f} U دیدار
Besuch {m} U دیدار
Andenken {n} U یادگاری [وقتی که کسی خداحافظی می کند]
Abschiedsgeschenk {n} U یادگاری [وقتی که کسی خداحافظی می کند]
Anstandsbesuch {m} U دیدار رسمی
besuchen U دیدار کردن
Lebe wohl! U به امید دیدار!
bis später! U به امید دیدار!
Treffpunkt {m} U محل دیدار
treffen U دیدار کردن
Beileidsbesuch {m} U دیدار به منظور تسلیت یا همدردی
Ich freue mich, Dich bald wieder zu sehen. U منتظر دیدار دوباره شما هستم.
Sie kam auf einen Sprung herein. U او [زن] آمد تو سری بزند [برای دیدار کوتاه] .
Ich freue mich sehr, Sie bald zu treffen. U من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
Ich freue mich sehr auf ein baldiges Treffen mit Ihnen. U من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
Meine Schwester kam voriges Wochenende mit ihrem zahlreichen Nachwuchs zu Besuch. U هفته پیش خواهرم با فرزندان بیشمارش آمد برای دیدار.
Fußballanhänger, der systematisch alle Auswärtsspiele seiner Mannschaft besucht U طرفدار فوتبال که مرتب همه بازیهای دور [از خانه] تیم خود را دیدار میکند.
Ich gehe zur Disco, um Freunde zu treffen. U من به دیسکو میروم تا دوستان را ملاقات کنم [برای دیدار دوستان] .
Ich muss gestehen, ich besuche meine Eltern nicht so oft wie ich sollte. U من اعتراف می کنم که من پدر و مادرم را به اندازه ای که باید دیدار بکنم نمی کنم.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com