Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (3781 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
Radargerät
{n}
U
دستگاه رادار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Radar
{m}
{n}
U
رادار
Bordradar
{n}
U
رادار هواپیما
Apparat
{m}
U
دستگاه
Apparatur
{f}
U
دستگاه
Stornieren
U
دستگاه باطل کن
Instrument
{n}
U
آلت
[دستگاه ]
Fax-Gerät
{n}
U
دستگاه فاکس
Fernseher
{m}
U
دستگاه تلویزیون
Sicherheitssystem
{n}
U
دستگاه امنیتی
Werkzeug
{n}
U
آلت
[دستگاه ]
Gerät
{n}
U
آلت
[دستگاه ]
Apparat
{m}
U
آلت
[دستگاه ]
Metallsuchgerät
{n}
U
دستگاه فلزیاب
Fräse
{f}
U
دستگاه تراش
Funkgerät
{n}
U
دستگاه بی سیم
Förderanlage
{f}
U
دستگاه نقاله
Fernschreiber
{m}
U
دستگاه تلکس
Funkgerät
{n}
U
دستگاه رادیو
Elektrogerät
{n}
U
دستگاه برقی
Drechselbank
{f}
U
دستگاه خراطی
Brenner
{m}
U
دستگاه تقطیر
Bohrgerät
{n}
U
دستگاه حفاری
Beamtentum
{n}
U
دستگاه اداری
Beamtenschaft
{f}
U
دستگاه اداری
Finanzwesen
{n}
U
دستگاه مالی
Atmungsorgan
{n}
U
دستگاه تنفس
Alarmanlage
{f}
U
دستگاه آژیر
Fräser
{m}
U
دستگاه مته
Faxgerät
{n}
U
دستگاه فکس
Administration
{f}
U
دستگاه اداری
Automat
{m}
U
دستگاه خودکار
Destillierapparat
{m}
U
دستگاه تقطیر
Branntweinbrenner
{m}
U
دستگاه تقطیر
Falzbein
{n}
U
دستگاه کاغذ تا کن
Buchungsmaschine
{f}
U
دستگاه رزرو جا
Bremsvorrichtung
{f}
U
دستگاه ترمز
Berufsbeamtentum
{n}
U
دستگاه اداری
Fernsehen
{n}
U
تلویزیون دستگاه
Fernsehgerät
{n}
U
دستگاه تلویزیون
Fernsehapparat
{m}
U
دستگاه تلویزیون
Automatik
{f}
U
دستگاه اتوماتیک
Entwerter
{m}
U
دستگاه باطل کن
Empfangsgerät
{n}
U
دستگاه گیرنده
Bügelmaschine
{f}
U
دستگاه اتوکشی
Detektor
{m}
U
دستگاه یابنده
Automatik
{f}
U
دستگاه خودکار
Filmprojektor
{m}
U
دستگاه پرژکتور فیلم
Funkanlage
{f}
U
دستگاه گیرنده و فرستنده
Funkgerät
{n}
U
دستگاه فرستنده و گیرنده
Feuerlöschapparat
{m}
U
دستگاه آتش نشانی
Brotschneidemaschine
{f}
U
دستگاه نان بری
Batterieladegerät
{n}
U
دستگاه شارژ باتری
Demontage
{f}
U
جداسازی
[اجزای دستگاه]
Branntweinbrenner
{m}
U
دستگاه عرق کشی
Entkalkungsanlage
{f}
U
دستگاه آهک زدایی
Entsalzungsanlage
{f}
U
دستگاه نمک گیری
Fahrkartenautomat
{m}
U
دستگاه خرید بلیت
Dampfheizung
{f}
U
دستگاه حرارتی با بخار
Bohrmaschine
{f}
U
دستگاه مته
[ابزار]
Ventilatoren
{pl}
U
دمنده ها
[دستگاه بادزن]
Ventilator
{m}
U
دمنده
[دستگاه بادزن]
Brotmaschine
{f}
U
دستگاه نان پزی
Vitaldatenmonitor
{m}
U
دستگاه پایش
[پزشکی]
Sprengsatz
{m}
U
دستگاه با ماده منفجره
Sprengladung
{f}
U
دستگاه با ماده منفجره
Faxgeräte
{pl}
U
دستگاه های فکس
Entsafter
{m}
U
دستگاه آبمیوه گیری
Frankiermaschine
{f}
U
دستگاه تمبر زنی
Funksprechgerät
{n}
U
دستگاه سخن پرانی
Automation
{f}
U
دستگاه تنظیم خودکار
Detektor
{m}
U
دستگاه کشف کننده
Blutkreislauf
{m}
U
دستگاه گردش خون
Blutdruckmesser
{m}
U
دستگاه فشار خون
Elektromotor
{m}
U
دستگاه مولد برق
Zahlensystem
{n}
U
دستگاه اعداد
[ریاضی]
Zahlensystem
{n}
U
دستگاه شمارش
[ریاضی]
Stromaggregat
{n}
U
مولد برق
[دستگاه]
energiesparendes Gerät
{n}
U
دستگاه نیرو صرفه جو
Automat
{m}
U
دستگاه فروش
[بلیط]
Fahrkartenautomat
{m}
U
دستگاه فروش بلیط
Koordinatensystem
{n}
U
دستگاه مختصات
[ریاضی]
Geheimdienst
{m}
U
دستگاه محرمانه دولت
Einsafter
{m}
U
آب میوه گیر
[دستگاه]
Entsafter
{m}
U
آب میوه گیر
[دستگاه]
Fruchtpresse
{f}
U
آب میوه گیر
[دستگاه]
Abtafelmaschine
{f}
U
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
Abtafler
{m}
U
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
SI
[Systeme international d'unites]
U
دستگاه بین المللی یکاها
Kreiskoordinatensystem
{n}
U
دستگاه مختصات قطبی
[ریاضی]
Kugelkoordinatensystem
{n}
U
دستگاه مختصات کروی
[ریاضی]
Räumliches Polarkoordinatensystem
{n}
U
دستگاه مختصات کروی
[ریاضی]
Internationales Einheitensystem
{n}
U
دستگاه بین المللی یکاها
Vorwahl
{f}
U
انتخاب از قبل
[دستگاه سازی]
[Ebenes]
Polarkoordinatensystem
{n}
U
دستگاه مختصات قطبی
[ریاضی]
Vorwahl
{f}
U
تنظیم از قبل
[دستگاه سازی]
Voreinstellung
{f}
U
تنظیم از قبل
[دستگاه سازی]
Voreinstellung
{f}
U
انتخاب از قبل
[دستگاه سازی]
Abtafelmaschine
{f}
U
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
lineares Gleichungssystem
{n}
U
دستگاه معادلات خطی
[ریاضی]
Abgaskatalysator
{m}
U
دستگاه پالایش دود اگزوز
Audiometer
{n}
U
دستگاه سنجش قوه شنوایی
Pauschenpferd
{n}
U
خرک حلقه
[دستگاه ژیمناستیک]
Sprungpferd
{n}
U
خرک حلقه
[دستگاه ژیمناستیک]
Zylinderkoordinatensystem
{n}
U
دستگاه مختصات استوانه ای
[ریاضی]
Fahrscheinentwerter
{m}
U
دستگاه باطل کننده بلیت
Aggregat
{n}
U
مجموعه
[چندین دستگاه مختلف]
Feuerlöschapparat
{m}
U
دستگاه خاموش کننده آتش
Bohrmaschinen
{pl}
U
دستگاه های مته
[ابزار]
kartesisches Koordinatensystem
{n}
U
دستگاه مختصات دکارتی
[ریاضی]
Kugelkoordinatensystem
{f}
U
دستگاه مختصات کروی
[ریاضی]
Pferd
{n}
[Turngerät]
U
خرک حلقه
[دستگاه ژیمناستیک]
Geldautomat
{m}
U
دستگاه پرداخت کننده پول
Fernbedienung
{f}
U
[دستگاه]
کنترل از راه دور
Glotze
{f}
U
[اصطلاح روزمره]
دستگاه تلویزیون
Ableger
{m}
U
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
Abtafler
{m}
U
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
Ableger
{m}
U
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
Eigengewicht
{n}
U
وزن دستگاه بدون بار
[etwas an einem Messgerät]
ablesen
U
خواندن
[دستگاه اندازه گیری]
Energiesparer
{m}
U
شخص
[دستگاه]
انرژی صرفه جو
Seitpferd
{n}
U
خرک حلقه
[دستگاه ژیمناستیک]
Globales Positionsbestimmungssystem
[GPS]
{n}
U
دستگاه موقعیت یاب جهانی
treiben
U
راندن
[دستگاه یا تکه الکترومکانیکی]
Ausrüstung
{f}
U
آلت
[دستگاه]
[لوازم]
[ماشین]
[جهاز]
Luftdruckmesser
{m}
U
دستگاه اندازه گیری فشار هوا
Sphärisches Koordinatensystem
{n}
U
دستگاه مختصات کروی
[با شعاع ثابت]
Barometer
{n}
U
دستگاه اندازه گیری فشار هوا
Abfüllanlage
{f}
U
دستگاه مخصوص پر کردن مایعات در بطری
Druckwalze
{f}
U
نورد یا غلطک دستگاه چاپ
[مخصوص]
Anhänger-Bremsanlage
{f}
U
دستگاه ترمز تریلر
[فناری خودرو]
etwas mangeln
U
چیزی را با دستگاه پرس صاف کردن
Flugschreiber
{m}
U
دستگاه ضبط خودکار جریان پرواز
Wie wechsel ich die Sprache nach Persisch?
U
زبان
[دستگاه]
را چطور به فارسی بر می گردانم؟
Vorrichtung
{f}
U
آلت
[دستگاه]
[لوازم]
[ماشین]
[جهاز]
Gerät
{n}
U
آلت
[دستگاه]
[لوازم]
[ماشین]
[جهاز]
Apparat
{m}
U
آلت
[دستگاه]
[لوازم]
[ماشین]
[جهاز]
Festplattenlaufwerk
{n}
U
دستگاه دیسک سخت
[رایانه شناسی]
Nummer ziehen.
U
کاغذ با شماره
[از دستگاه]
بیرون بکشید.
Transporteur
{m}
U
نقاله
[دستگاه اندازه گیری زاویه]
[ریاضی]
GPS-Ortung
{f}
U
تعیین محل با دستگاه موقعیت یاب جهانی
Goniometer
{n}
U
نقاله
[دستگاه اندازه گیری زاویه]
[ریاضی]
Es geht.
U
این کار میکند.
[برای مثال دستگاه]
Gradmesser
{m}
U
نقاله
[دستگاه اندازه گیری زاویه]
[ریاضی]
Winkelschmiege
{f}
U
نقاله
[دستگاه اندازه گیری زاویه]
[ریاضی]
Winkelmesser
{m}
U
نقاله
[دستگاه اندازه گیری زاویه]
[ریاضی]
Eingabe
[Ausgabe]
-Vorrichtung
{f}
U
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
Ein-
[Ausgabe]
-Gerät
{n}
U
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
Ein-
[Ausgabe]
-Vorrichtung
{f}
U
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
E
[A]
-Gerät
{n}
U
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
E
[A]
-Vorrichtung
{f}
U
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
Flaschenzug
{m}
U
دستگاه مخصوص بالا کشیدن بار سنگین
Eingabe
[Ausgabe]
-Gerät
{n}
U
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
Was ist denn das für ein seltsames Ding, das du da in der Garage hast?
U
آن دستگاه عجیب و غریب که تو در گاراژ داری چیست؟
etwas mangeln
U
چیزی را میان استوانه های دستگاه پرس گذاشتن
Festplatte
{f}
U
دستگاه دیسک سخت
[رایانه شناسی]
[اصطلاح روزمره]
entzünden
U
آتش زدن
[روشن کردن]
[مانند سیگار یا دستگاه گازی]
passend für Geräte mit ...-Anschluss
U
مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ...
[الکترونیک مهندسی برق]
Schreibfehler beim Zugriff auf Peripheriegerät
[Fehlermeldung]
U
خطا در نوشتن به دستگاه جنبی
[پیام خطانما ]
[رایانه شناسی]
Lesefehler beim Zugriff auf ein Peripheriegerät
{m}
[Fehlermeldung]
U
خطا در خواندن دستگاه جنبی
[پیام خطانما ]
[رایانه شناسی]
etwas ausspucken
U
چیزی را برگرداندن
[توزیع کردن ]
[مانند از دستگاه خودکار فروشنده]
anzünden
U
آتش زدن
[روشن کردن]
[مانند سیگار یا دستگاه گازی]
anbrennen
U
آتش زدن
[روشن کردن]
[مانند سیگار یا دستگاه گازی]
Schleim
{m}
[Absonderung bei Entzündung der Atemwege]
U
بلغم
[مخاط]
[ترشح در دستگاه تنفسی در زمان التهاب]
[پزشکی]
anmachen
U
آتش زدن
[روشن کردن]
[مانند سیگار یا دستگاه گازی]
speichern
U
حفظ کردن
[روی دستگاه دیسک سخت یا دی وی دی]
[رایانه شناسی]
[auf Festplatte oder DVD etc.]
sichern
U
حفظ کردن
[روی دستگاه دیسک سخت یا دی وی دی]
[رایانه شناسی]
Es geht nicht.
U
این کار نمیکند
[نخواهد کرد]
.
[برای مثال دستگاه]
Wir versuchen festzustellen, wie gut das System funktioniert.
U
ما سعی می کنیم بسنجیم که این دستگاه چقدر خوب کار می کند.
Mangel
{f}
U
دستگاه برای چلاندن یاصاف کردن پارچه
[شامل دو استوانه نزدیک به هم است]
urogenital
[die Harn- und Geschlechtsorgane betreffend]
<adj.>
U
ادراری- تناسلی
[وابسته به دستگاه ادرارو اعضای تناسلی ]
[کالبدشناسی]
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com