Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 33 (5760 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Vom Aussterben bedrohte Tiere U جانوران در معرض خطر [ نابودی زیستی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Kolonie {f} U گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند [زیست شناسی]
gefährdet <adj.> U در معرض خطر
gefährden U در معرض خطر گذاشتن
gefährdete Arten {pl} U گونه در معرض خطر
sich der Kritik aussetzen U خود را در معرض انتقاد گذاشتن
etwas dem Wetter [der Witterung] aussetzen U چیزی را در معرض [ آب و] هوا گذاشتن
ausgesetzt sein U در معرض بودن [ مثال اشعه]
etwas [Akkusativ] winterlichen Bedingungen aussetzen U چیزی را در معرض [ آب و] هوای زمستانی گذاشتن
sich dem Vorwurf mangelnder Seriosität aussetzen U خود را در معرض اتهام فاقد جدیت بودن گذاشتن
pferchen U گنجاندن [جانوران را در جایی]
Amphibie {f} ذوحیاتین [دوزیستیان] [جانوران]
tränken U آب دادن [به جانوران بومی]
genetische Vielfalt {f} U گوناگونی در انواع جانوران
biologische Vielfalt {f} U گوناگونی در انواع جانوران
Biodiversität {f} U گوناگونی در انواع جانوران
Artenreichtum {m} ; U گوناگونی در انواع جانوران
Eintopf {m} U آبگوشت [با ماهی یا جانوران دریایی]
Meeresfrüchte {pl} U غذاهای مرکب از جانوران دریایی
pferchen U متراکم کردن [جانوران را در جایی]
pferchen U چپاندن [مردم یا جانوران را در جایی]
dicke Suppe {f} U آبگوشت [با ماهی یا جانوران دریایی]
Entwicklung {f} U تکامل [فرگشت] [جانوران و گیاهان]
Evolution {f} U تکامل [فرگشت] [جانوران و گیاهان]
Artenmannigfaltigkeit {f} U گوناگونی در انواع جانوران [زیست شناسی]
Artenvielfalt {f} U گوناگونی در انواع جانوران [زیست شناسی]
sich versäubern [Tiere] U ادرار کردن [برای جانوران] [در سوییس]
sich berieseln lassen U در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
sofort einen Draht zu Tieren finden [knüpfen] U فورا رابطه ای با جانوران پیدا می کند [می سازد] .
besteigen U سوار شدن [برای جفت گیری جانوران]
Rogen {m} [Fischeier] U اشبل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
ein Feuer anmachen, um wilde Tiere fernzuhalten U آتش روشن می کنند تا جانوران وحشی را دور بکنند
Rogen {m} [Fischeier] U أشپل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com