Deudic | تکرار | Deutsch Persisch Wörterbuch Farsi German Dictionary دیکشنری آلمانی فارسی

✘ Close


Total search result: 19 (5895 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	Deutsch	Persisch	Menu
	Frequenz {f} U	تکرار

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	oft <adv.> U	به تکرار
	Noch einmal ! U	تکرار کنید!
	wiederholen U	تکرار کردن
	wiederholen U	تکرار کردن
	noch einmal sagen U	تکرار کردن
	nachsagen U	تکرار کردن
	weitersagen U	تکرار کردن
	Häufigkeitsfunktion {f} U	تابع تکرار [ریاضی]
	Auffrischimpfung {f} U	تکرار واکسیناسیون [پزشکی]
	Auffrischimpfung {f} U	تکرار مایه کوبی [پزشکی]
	kumulative Verteilungsfunktion {f} U	تابع تکرار تجمعی [ریاضی]
	umgehen U	به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
	herumspuken U	به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
	spuken U	به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
	Würden Sie bitte wiederholen, was Sie gesagt haben? U	میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
	Es bleibt der Zukunft vorbehalten, die Studie unter besser kontrollierten Bedingungen zu wiederholen. U	این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد.
	der rote Faden U	عبارت برجسته و ملودی درموسیقی که چند دفعه تکرار میشود و مربوط به شخصی یا داستانی است
	Leitmotiv {n} U	عبارت برجسته و ملودی درموسیقی که چند دفعه تکرار میشود و مربوط به شخصی یا داستانی است

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy