Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 79 (8382 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
unter dem Vorbehalt, dass ... U به شرط اینکه ....
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Zum Zeichen, dass ich dich liebe. U به نشانه اینکه دوست دارم.
Obwohl er mir nichts bedeutet ... U با اینکه او برای من بی اهمیت است ...
Ich mag Fußball, obwohl ich oft unterwegs bin. U با اینکه من اغلب در سفر هستم من فوتبال دوست دارم.
Wenn man bedenkt, dass er Fußball erst zwei Jahre spielt, macht er es gut. U با ملاحظه به اینکه او تنها دو سال است که فوتبال بازی می کند قشنگ بازی می کند.
Dämpfe nicht einatmen, auch wenn kein Geruch wahrnehmbar. [Sicherheitshinweis] U نفس به داخل نکشید با اینکه هیچ بویی قابل حس نیست. [نکته ایمنی]
die Arbeit abbrechen. U ازکار [بدون اینکه به پایان برسند ] دست بکشند.
Wegen der häufigen Fehlalarme wird im Ernstfall niemand reagieren. U بخاطر اینکه بارها اعلام خطر دروغ است هیچکس در موقعیت جدی واکنش نمی کند.
Jemandem wegen des Zuspätkommens Vorwürfe machen U کسی را بخاطر اینکه دیر آمده سرزنش کردن
Wie zeige ich ihr ohne Worte, dass ich verliebt bin U چطور بدون اینکه حرفی بزنم به او [زن] نشون بدم که عاشق شدم؟
Ich kann mich noch erinnern, auch wenn [wiewohl] es schon lange her ist. [wenn es auch schon lange her ist.] U با اینکه خیلی وقت از آن گذشته است من هنوز به خاطرش دارم.
Jemanden als Geisel [fest] halten U کسی را در توقیف نگاه داشتن تا اینکه با دادن فدیه او را آزاد کنند
Jemanden erpressen U کسی را در توقیف نگاه داشتن تا اینکه با دادن فدیه او را آزاد کنند
Ich muss noch einige Dinge erledigen, bevor wir uns treffen. U من باید هنوز به چندتا کار برسم قبل از اینکه با هم ملاقات کنیم.
Die Abnahme erfolgt, sobald die Arbeiten abgeschlossen sind. U پس از اینکه اعمال به پایان رسیدند قبولی حواله صورت می گیرد. [ حقوق]
ohne Spuren zu hinterlassen <adv.> U بدون اینکه ردی باقی بگذارد
Kurz vor dem Zugriff der Polizei gelang ihnen die Flucht. U چند دقیقه قبل از اینکه پلیس هجوم بیاورد آنها موفق شدند فرار بکنند.
statt wie bisher ... U بجای اینکه همینطور که تا به حال بوده ....
Wenn ich sie sehe, gibt es mir einen Stich. U وقتی که او [زن] را میبینم مانند اینکه نیش به قلبم می زنند.
was ... anbelangt U درباره ... [با توجه به اینکه... ]
als <conj.> U مانند [چون] [بعنوان] [بطوریکه] [چنانکه] [نظر به اینکه] [در نتیجه]
vorbehaltlich anderweitiger Regelung U مگر اینکه به طور دیگر قید شده باشد
Es ist lieb, dass du dir Sorgen machst, aber es geht mir gut. U خیلی سپاسگذارم از اینکه دلواپس هستی اما من حالم خوب است.
Je nachdem, wie spät wir ankommen ... U بستگی به اینکه ساعت چند ما می رسیم ...
anstatt dessen U بجای اینکه
anstatt zu arbeiten U بجای اینکه او کار بکند
anstatt, dass er arbeitet U بجای اینکه او [مرد] کار بکند
statt ... zu tun U بجای اینکه انجام بدهند
Anstatt vorhandene Formen bloß abzuwandeln, sucht sie neue Lösungen. U به جای اینکه طرح های موجود را فقط اصلاح کند او [زن] به دنبال راه حل های تازه می رود.
falls [vom Arzt] nicht anders verordnet U مگر اینکه [پزشک] نسخه دیگری نوشته
als ob [Konjunktiv] U مثل اینکه [همراه با وجه شرطی]
trotz [Genitiv] [Dativ] <prep.> با اینکه
sich berieseln lassen U در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
allerdings <adv.> U با اینکه
Es ist noch Zeit, bis ich gehe. U هنوز وقت هست تا اینکه من راه بیفتم.
ohne einen Finger krumm zu machen U بدون اینکه به چیزی دستی بزند [اصطلاح روزمره]
ohne einen Finger krumm zu machen U بدون اینکه اصلا کاری بکند [اصطلاح روزمره]
Es ist schön dich wiederzusehen. U خیلی خوشحالم از اینکه شما را دوباره میبینم.
Wie wärs, wenn wir mal zusammen ausgehen? U نظرت از اینکه ما با هم برویم بیرون چه است؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
Dualismus {m} U اعتقاد به اینکه تن و خرد دو هستی جداگانه هستند
zur Information U برای آگاهی شما [برای اینکه شما آگاه باشید]
zu Ihrer Information U برای آگاهی شما [برای اینکه شما آگاه باشید]
sondern <conj.> U مگر اینکه
sondern <conj.> U بدون اینکه
außer dass <conj.> U مگر اینکه
außer dass <conj.> U بدون اینکه
ohne dass <conj.> U مگر اینکه
ohne dass <conj.> U بدون اینکه
ohne zu <conj.> U مگر اینکه
ohne zu <conj.> U بدون اینکه
außer wenn <conj.> U مگر اینکه
außer wenn <conj.> U جز اینکه
wenn nicht <conj.> U مگر اینکه
wenn nicht <conj.> U جز اینکه
es sei denn, dass <conj.> U مگر اینکه
es sei denn, dass <conj.> U جز اینکه
Sie lehnte mehrere Lokale ab, bis wir uns auf eines einigen konnten. U او [زن] چند رستوران را رد کرد قبل از اینکه ما توانستیم به توافق یک رستوران برسیم.
um zu ... U تا [اینکه ]
um zu ... U برای [اینکه]
um ... zu U تا [اینکه ]
um ... zu U برای [اینکه]
Er kam ums Leben, als sein Fallschirm versagte. U بخاطر اینکه چترش کار نکرد [عیب فنی داشت] او [مرد] کشته شد.
Ohne die Bedeutung dieser Frage schmälern zu wollen, möchte ich ... U بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
sobald <adv.> U به محض اینکه
Maßnahmen ergreifen, um solche Praktiken zu unterbinden U اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
um nicht zu sagen... <idiom> U به اضافه اینکه ... است
obwohl <conj.> U با اینکه
obwohl <conj.> U با وجود اینکه
obgleich <conj.> U با اینکه
obgleich <conj.> U با وجود اینکه
obschon <conj.> U با اینکه [اصطلاح رسمی ]
obschon <conj.> U با وجود اینکه [اصطلاح رسمی ]
wenngleich <conj.> U با وجود اینکه
wenngleich <conj.> U با اینکه
bei aller Liebe <idiom> U با اینکه اینقدر دوست دارم
weil <conj.> U برای اینکه
denn <conj.> U برای اینکه
da <conj.> U برای اینکه
deswegen <conj.> U برای اینکه
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
3خواستم بدونم همین که ما میگیم (به سلامتی)به المانی چی میشه
3خواستم بدونم همین که ما میگیم (به سلامتی)به المانی چی میشه
3خواستم بدونم همین که ما میگیم (به سلامتی)به المانی چی میشه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com