Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2825 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
Wie viel kostet ein Zimmer für zwei Personen?
U
بهای یک اتاق برای دو نفر چقدر است؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Wie viel kostet ihr günstigstes Zimmer?
U
قیمت ارزانترین اتاق شما چقدر است؟
Wie viel für eine Stunde Stadtbesichtigung?
U
چقدر
[می گیرید]
برای یک ساعت گردش شهر؟
Kochnische
{f}
U
گوشه اتاق برای آشپزی
Ich möchte ein Zimmer für drei Personen.
U
من یک اتاق برای سه نفر می خواهم.
Ich möchte ein Zimmer für eine Nacht reservieren.
U
من میخواهم یک اتاق برای یک شب رزرو کنم.
Ich möchte ein Zimmer für drei Nächte reservieren.
U
من می خواهم یک اتاق برای سه شب رزرو کنم.
Ich möchte ein Zimmer für den einundzwanzigsten Juni reservieren.
U
من می خواهم یک اتاق برای ۲۱ ژوین رزرو کنم.
Zimmer frei
U
اتاق برای اجاره
[در خانه شخصی]
[در آگهی]
Ich möchte ein Zimmer für morgen reservieren.
U
من می خواهم یک اتاق برای فردا رزرو کنم.
Gästezimmer
{n}
U
اتاق برای اجاره
[در خانه شخصی]
[در آگهی]
Privatzimmer
{n}
U
اتاق برای اجاره
[در خانه شخصی]
[در آگهی]
Mehrbettzimmer nur für Frauen
U
اتاق چند تخت خوابه فقط برای بانوان
Ich möchte ein Zimmer für eine Person
[zwei Personen]
reservieren.
U
من می خواهم یک اتاق برای یک نفر
[دو نفر]
رزرو کنم.
Gesamtpreis
{m}
U
بهای کامل
Briefporto
{n}
U
بهای تمبر
Benzinpreis
{m}
U
بهای بنزین
Anschaffungspreis
{m}
U
بهای تهیه
Durchschnittspreis
{m}
U
بهای میانگین
inwiefern
<adv.>
U
چقدر
wie immer
U
هر چقدر
Bezugspreis
{m}
U
بهای اشتراک
[نشریه]
verbilligte Karte!
U
کارت با بهای نازل
verbilligte Karte!
U
کارت با بهای نازل!
Wieviel hast du ausgegeben?
U
تو چقدر خرج کردی؟
Wie weit?
U
چقدر فاصله
[دارد]
؟
tilgen
U
قسطی پرداختن
[کمتراز بهای اصلی]
in Raten abzahlen
U
قسطی پرداختن
[کمتراز بهای اصلی]
Steuer abziehen
U
مالیات کم کردن
[ از درآمد یا بهای کالایی]
Einbruch
{m}
U
سقوط
[مثال بهای سهم در بورس]
Wie viel pro Stunde?
U
ساعتی چقدر
[قیمتش است]
؟
Wie lange ist die Wartezeit?
U
تاخیر چقدر طول می کشد؟
Wieviel kostet das?
U
قیمت این چقدر است؟
Wieviel
U
چقدر
[سبک نوشته قدیمی]
Was ist der Tarif um das Telefon zu benutzen?
U
نرخ استفاده از تلفن چقدر است؟
Was soll der Spaß denn kosten?
U
چقدر خرج روی دستم می افتد؟
Was kostet der Spaß?
U
چقدر خرج روی دستم می افتد؟
Wie viel muss ich löhnen?
U
چقدر خرج روی دستم می افتد؟
Wie viel kostet eine Fahrkarte nach Kassel?
U
یک بلیط به کاسل چقدر قیمتش است؟
Was ist der Tarif um das Internet zu benutzen?
U
نرخ استفاده از اینترنت چقدر است؟
Wie viel kostet es zum Flughafen?
U
نرخ
[تاکسی]
به فرودگاه چقدر است؟
wie hoch ist mein Konto belastbar?
U
چقدر بیش از اعتبار می توانم از حسابم بردارم؟
um zu sehen, aus welchem Holz er geschnitzt ist
<idiom>
U
تا ببینیم او
[مرد]
چقدر توانایی
[تحمل]
دارد
Wieviel kostet ein Brief nach Iran?
U
قیمت
[فرستادن ]
بک نامه به ایران چقدر است؟
Ich kannte das Tempolimit nicht.
U
من نمی دانستم بالاترین اندازه سرعت چقدر است.
Weißt du noch, wie arm wir damals waren?
U
آیا هنوز یادت میاد، که چقدر فقیر بودیم.
Ich weiß immer noch nicht so genau, wie gut du wirklich bist.
U
من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی.
Wie viel pro Stunde
[halben Tag,Tag, Woche]
?
U
ساعتی
[نصف روز. روزانه. هفته ای]
چقدر قیمتش است؟
Wir versuchen festzustellen, wie gut das System funktioniert.
U
ما سعی می کنیم بسنجیم که این دستگاه چقدر خوب کار می کند.
das Maul aufreißen
<idiom>
U
چیزهایی را بگویند که به مردم نباید گفت
[مثال چقدر پول درمی آورد ماهانه]
Brutto
{n}
U
بهای کالا با مالیات
[دستمزد یا حقوق قبل از کاهش مالیات و خرج اجتماعی]
Boden
{m}
U
کف اتاق
Raum
{m}
U
اتاق
Falltür
{f}
U
در کف اتاق
Zimmer
{n}
U
اتاق
Fußboden
{m}
U
کف اتاق
Schwesternzimmer
{n}
U
اتاق پرستار
Kreißsaal
{m}
U
اتاق زایمان
Amtsstube
{f}
U
اتاق اداره
Verhandlungssaal
{m}
U
اتاق دادگاه
Wartezimmer
{n}
U
اتاق انتظار
Ankleidezimmer
{n}
U
اتاق رخت کن
Estrich
{m}
U
مصالح کف اتاق
Fremdenzimmer
{n}
U
اتاق اجاره ای
Einbettzimmer
{n}
U
اتاق یک نفره
Empfangszimmer
{n}
U
اتاق پذیرایی
Doppelzimmer
{n}
U
اتاق دو تخته
Billardzimmer
{n}
U
اتاق بیلیارد
Kinderzimmer
{n}
اتاق بچه
Einbettzimmer
{n}
U
اتاق یک تختخوابه
Diele
{f}
U
تخته کف اتاق
Bootsvermietung
{f}
U
کرایه اتاق
Beratungszimmer
{n}
U
اتاق مشاوره
Fußbodenbelag
{m}
U
کف پوش اتاق
Fußbodenbelag
{m}
U
پوشش کف اتاق
Bohnerwachs
{n}
U
واکس کف اتاق
Folterkammer
{f}
U
اتاق شکنجه
Ankleideraum
{m}
U
اتاق رخت کن
Bootsverleih
{m}
U
کرایه اتاق
Einzelzimmer
{n}
U
اتاق یک نفره
Besprechungszimmer
{n}
U
اتاق کنفرانس
Badezimmer
{n}
U
اتاق حمام
Arbeitszimmer
{n}
U
اتاق مطالعه
Was für ein charmantes Zimmer!
U
چه اتاق فریبایی!
Familienzimmer
{n}
U
اتاق خوانوادگی
Einzelzimmer
{n}
U
اتاق یکنفره
Dachstube
{f}
U
اتاق زیرشیوانی
Hobbyraum
{m}
U
اتاق سرگرمی
Doppelzimmer
{n}
U
اتاق دونفره
Amtsstube
{f}
U
اتاق دفتر
Dachkammer
{f}
U
اتاق زیر شیروانی
Dachboden
{m}
U
اتاق زیر شیروانی
Erker
{m}
U
شاه نشین
[اتاق]
Dachstube
{f}
U
اتاق زیر شیروانی
Notaufnahme
{f}
U
اتاق عمل اورژانس
Ich möchte ein Einzelzimmer.
U
من یک اتاق یک نفره می خواهم.
Rettungsstelle
{f}
U
اتاق عمل اورژانس
OP-Schwester
{f}
U
پرستار اتاق عمل
Cockpit
{n}
U
اتاق خلبان
[هواپیما]
Coupé
{n}
U
اتاق داخل ترن
Operationsschwester
{f}
U
پرستار اتاق عمل
Ich möchte ein Doppelzimmer.
U
من یک اتاق دو نفره می خواهم.
Es gibt kein
[warmes]
Wasser.
U
آب
[گرم]
نیست.
[در اتاق]
eigenes Bad
U
با حمام
[اتاق هتل]
Ich möchte ein Dreibettzimmer.
U
من یک اتاق سه تخته میخواهم.
Arbeitszimmer
{n}
U
اتاق کار
[کارگاه ]
Ich nehme es.
U
من این
[اتاق]
را برمیدارم.
Das Zimmer ist schmutzig.
U
اتاق کثیف است.
Dreibettzimmer
{n}
U
اتاق سه تخت خوابه
Notfallstation
{f}
U
اتاق عمل اورژانس
Notfallaufnahme
{f}
U
اتاق عمل اورژانس
nicht an der Tastatur
U
دور از کامیوتر
[در اتاق چت]
Notaufnahmestelle
{f}
U
اتاق عمل اورژانس
Es gibt ein Problem mit meinem Zimmer.
U
اتاق من اشکال دارد.
abwesend vom Computer
U
دور از کامیوتر
[در اتاق چت]
Unfallstation
{f}
U
اتاق عمل اورژانس
Klausur
{f}
U
اتاق راهبان
[دین]
Verrückter Verkehr, nicht?
U
چقدر وضع ترافیک بد است. درست است؟
Darf ich ein Zimmer sehen?
U
اجازه دارم یک اتاق را ببینم؟
Haben Sie ein Zimmer?
U
یک اتاق دارید؟
[گفتگو روزمره]
Das Zimmer ist verschimmelt.
U
اتاق کپک زده است.
Haben Sie etwas größeres?
U
بزرگتر از این دارید؟
[اتاق]
Haben Sie etwas kleineres?
U
کوچکتر از این دارید؟
[اتاق]
Ich möchte ein Doppelbettzimmer.
U
من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
Haben Sie etwas besseres?
U
بهتر از این دارید؟
[اتاق]
Bleikammerverfahren
{n}
U
فرایند اتاق سربی
[شیمی]
Maria ist im Zimmer nebenan.
U
ماری در اتاق پهلویی است.
Haben Sie etwas mit Aussicht?
U
با منظره دارید؟
[اتاق هتل]
Haben Sie etwas günstigeres?
U
ارزانتر از این دارید؟
[اتاق]
Haben Sie etwas ruhigeres?
U
ساکت تر از این دارید؟
[اتاق]
Das Zimmer ist stinkig.
U
اتاق بوی گند می دهد.
Arbeitszimmer
{n}
U
اتاق کار یا تدریس
[در خانه]
Haben Sie etwas helleres?
U
روشنتر از این دارید؟
[اتاق]
Das Zimmer ist verraucht.
U
اتاق دود گرفته است.
Das Zimmer ist laut.
U
اتاق
[در جای]
پر سروصدایی است.
Rinder
[Zimmer]
in übelstem Zustand
U
دام
[اتاق]
در بدترین وضعیت
gemischtes Mehrbettzimmer
{n}
U
اتاق چند خوابه مختلط
Das Zimmer ist zu heiss
[kalt]
.
U
اتاق بیش از حد داغ
[سرد]
است.
Haben Sie etwas auf einer niedrigeren Etage?
U
در طبقه پایینتر دارید؟
[اتاق هتل]
nur mit Waschbecken
U
فقط با دست شویی
[اتاق در هتل ]
Bude
{f}
U
اتاق خصوصی
[در خانه]
[اصطلاح روزمره]
mieten
U
کرایه کردن
[اتاق و آپارتمان و غیره]
mieten
U
اجاره کردن
[اتاق و آپارتمان و غیره]
Haben Sie etwas auf einer höheren Etage?
U
در طبفه بالاتر دارید؟
[اتاق هتل]
Wann muss ich das Zimmer verlassen?
U
کی باید از اتاق
[هتل ]
بیایم بیرون؟
Das Zimmer ist muffig.
U
اتاق بوی ناگرفته پوسیده دارد.
Bett im Mehrbettzimmer
{n}
U
تخت خواب در اتاق چند تختخوابه
Dachbodenleiter
{f}
U
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
Wir müssen das Zimmer in Ordnung bringen.
U
ما باید اتاق را آماده
[مرتب]
کنیم.
Wie viel Betten pro Zimmer?
U
چند تا تخت خواب در هر اتاق
[هست]
؟
Darf ich ein anderes Zimmer sehen?
U
اجازه دارم یک اتاق دیگری ببینم؟
Dachbodenleiter
{f}
U
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
Wie kann ich das Zimmer kühler
[wärmer]
machen?
U
چطور می توانم اتاق را سردتر
[گرمتر]
بکنم؟
Suite
{f}
U
اتاق
[با آشپزخانه کوچک و حمام و میز نهار]
Haben Sie WLAN im Zimmer?
U
شبکه بیسیم رایانه در اتاق دارید؟
[در هتل]
Hotelzimmer sind dort ziemlich teuer.
U
قیمت
[اتاق]
هتل آنجا واقعا گران است.
fliessendes Wasser
U
دستشویی در اتاق است ولی توالت و حمام نیست
[مهمانسرا]
Haben Sie ein rollstuhl-gängiges Zimmer?
U
شما یک اتاق که قابل دسترس صندلی چرخ دار باشد دارید؟
Nach dem Essen zieht er sich gerne in sein Arbeitszimmer zurück.
U
پس از شام او
[مرد]
دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
Lasterhöhle
{f}
U
اتاق ترسناک و وحشتناک
[اصطلاح تحقیر آمیز]
[اصطلاح روزمره]
Ansteckbukett
{n}
U
دسته گلی که برای زدن روی مچ دست تهیه میشود
[برای جشن فارغ التحصیل از دبیرستان]
Wir ersuchen um eine Vorlaufzeit von mindestens zwei Wochen
[damit wir]
[für etwas]
[vor etwas]
.
U
درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری
[کار]
اعطاء کنید
[تا ما ]
[برای چیزی]
[قبل از چیزی]
.
für mich allein
U
تنها برای من
[برای من تنهایی]
dediziert
<adj.>
U
اختصاصی
[برای کار خاص]
[برای مقصود خاص]
[رایانه شناسی]
zu Ihrer Information
U
برای آگاهی شما
[برای اینکه شما آگاه باشید]
zur Information
U
برای آگاهی شما
[برای اینکه شما آگاه باشید]
fest zugeordnet
<adj.>
U
اختصاصی
[برای کار خاص]
[برای مقصود خاص]
eigen
<adj.>
U
اختصاصی
[برای کار خاص]
[برای مقصود خاص]
eigens
[dafür]
eingerichtet
<adj.>
U
اختصاصی
[برای کار خاص]
[برای مقصود خاص]
sich um etwas
[Akkusativ]
raufen
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
sich um etwas reißen
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
Jemanden für etwas besonders empfänglich
[anfällig]
machen
U
کسی را برای چیزی مستعد کردن
[زمینه چیزی را برای کسی مهیاساختن ]
pro
U
برای هر
per
U
برای هر
für
U
برای هر
für
[ Akkusativ]
<prep.>
U
برای
für alle
U
برای همه
eine Übernachtungsmöglichkeit
{f}
U
خوابگاه برای یک شب
Gleichfalls.
برای تو هم همینطور.
Bemühungen
{pl}
[um]
U
کوشش
[برای]
als Rache
[für]
U
انتقام
[برای]
Zum Beispiel?
U
برای مثال؟
künftig
<adv.>
U
برای آینده
zum Beispiel
برای نمونه
und zwar
<adv.>
U
برای مثال
auf die Dauer
U
برای ادامه
für die Zukunft
U
برای آینده
Ewig
U
برای همیشه
fernerhin
<adv.>
U
برای آینده
Ewigkeit
{f}
U
برای همیشه
zum Kochen geeignet
<adj.>
U
برای آشپزی
deswegen
<conj.>
U
برای اینکه
da
<conj.>
U
برای اینکه
denn
<conj.>
U
برای اینکه
Bemühungen
{pl}
[um]
U
تلاش
[برای]
weil
<conj.>
U
برای اینکه
um ... zu
U
برای
[اینکه]
alternativ
[zu]
<adj.>
U
دیگری
[برای]
um zu ...
U
برای
[اینکه]
zum Beispiel
برای مثال
zur Ansicht
U
برای بازرسی
Recent search history
Forum search
1
حروف الفبا و نشانه ها
3
was bedeutet Präteritum in Farsi?
1
zwar
2
Arschloch
1
برای رشد به درون خود نفوذ و سفر کنید
1
برای شاد کردن دیگران باید بعضی وقتها هم باخت
2
Wie gut sprichst du Deutsch ?
3
چقدر فارسى بلدى؟
3
چقدر فارسى بلدى؟
3
چقدر فارسى بلدى؟
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com