Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Raumstation {f} ایستگاه فضایی [ستاره شناسی]
Weltraumstation {f} U ایستگاه فضایی [ستاره شناسی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Internationale Raumstation {f} U ایستگاه فضایی بین المللی
Other Matches
Raumschiff {n} U کشتی فضایی
Räumung {f} U تخلیه [فضایی]
räumliche Informationen U اطلاعات فضایی [فاصله ای]
Raumfähre {f} U شاتل فضایی [ستاره شناسی]
außer [Dativ] <prep.> U بیرون از [فضایی یا فاصله ای] [امکانات]
Sterad {m} [sr] U استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
Steradiant {m} [sr] U استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
Haltestelle {f} ایستگاه
Funkstation {f} U ایستگاه رادیو
Endstation {f} U ایستگاه آخر
Polizeiwache {f} U ایستگاه کلانتری
Endhaltestelle {f} U ایستگاه آخر
Bahnhof {m} ایستگاه قطار
U-Bahnhof {m} [Untergrundbahnhof] U ایستگاه مترو
Polizeirevier {n} U ایستگاه کلانتری
Busbahnhof {m} U ایستگاه اتوبوس
Endstation {f} آخرین ایستگاه
Bushaltestelle {f} ایستگاه اتوبوس
U-Bahn Station {f} U ایستگاه مترو
Richtung {f} U ایستگاه آخر
Autobushaltestelle {f} U ایستگاه اتوبوس
Autohof {m} U ایستگاه کامیون
Bahnhof {m} ایستگاه مترو
Bahnhof {m} ایستگاه راه آهن
Eisenbahnstation {f} U ایستگاه راه آهن
Bahnsteig {m} U سکو [ایستگاه قطار]
Flottenstation {f} U ایستگاه نیروی دریایی
Bodenstation {f} U ایستگاه زمین [هواپیما]
Feuerwache {f} U ایستگاه آتش نشانی
Bahnhofshalle {f} U تالار ایستگاه راه آهن
Hält nicht überall. U [قطار] هر ایستگاه نمی ایستد.
Bahnhofsvorsteher {m} U رییس ایستگاه راه آهن
Bahnhofs-Übersichtsplan {m} U برنامه کلی ایستگاه [قطار]
Bahnsteig {m} U سکوی ایستگاه راه آهن
Bahnhofswirtschaft {f} U رستوران ایستگاه راه آهن
Hauptbahnhof {m} ایستگاه مرکزی راه آهن
Elektroladepunkt {m} U ایستگاه بارگیری خودروی الکتریکی
Eisenbahnknotenpunkt {m} U ایستگاه تقاطع راه آهن
Perron {m} U سکوی ایستگاه راه آهن [در سوئیس]
Hält dieser Zug am Halensee? U این قطار در [ایستگاه ] هالنز می ایستد؟
Elektroladestelle {f} U ایستگاه [جایگاه] بارگیری خودروی الکتریکی
Welche Haltestelle für Lankwitz? U کدام ایستگاه [اتوبوس] به لانکویتس می رود؟
Setzen Sie mich vor dem Bahnhof ab! U من را جلوی ایستگاه راه آهن پیاده کنید!
Sag mir Bescheid, um welche Zeit du kommst und ich hole dich von der Endstation ab. U به من بگو کی میرسی و من با تو در ایستگاه آخری ملاقات میکنم.
Zentraler Omnibusbahnhof [ZOB] U مرکز ایستگاه اتوبوس و وسیله نقلیه عمومی
Endstation. Alle aussteigen. U آخرین ایستگاه. همه پیاده بشن. [حمل و نقل]
Sparpreis {m} U بلیط ارزان [آگهی در ایستگاه قطار یا وبگاه راه آهن]
Welcher Halt für Brandenburger Tor? U کدام ایستگاه مترو [پیاده بشوم ] برای دروازه براندنبورگ؟
geteilt U تقسیم شده [نشان می دهد کدام ایستگاه قطار جدا میشود]
Dienstbezirk {m} U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
Polizeirevier {n} U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
Revier {n} U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
Anschlag {m} U راهروی معدن [ایستگاه معدن]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com