|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
Total search result: 6 (3097 milliseconds) | ارسال یک معنی جدید |
||
Menu |
Deutsch | Persisch | Menu |
---|---|---|---|
Ich mag dich. U | ازت خوشم می آد. | ||
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
|||
Search result with all words | |||
Ich mag Volleyball und Tennis. U | من از تنیس و والیبال خوشم می آید. | ||
Ich mag Sport, zum Beispiel Fußball. U | من از ورزش خوشم می آید برای مثال فوتبال. | ||
Sport habe ich in der Schule nie gemocht. U | در مدرسه از ورزش هیچ خوشم نمی آمد. | ||
Es gefällt mir. U | خوشم می آید [از آن چیز یا کار] . | ||
Mir gefällt es. U | خوشم می آید [از آن چیز یا کار] . | ||
Partial phrase not found. |
|