Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (4235 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
Das Zimmer ist verraucht.
U
اتاق دود گرفته است.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Zimmer
{n}
U
اتاق
Falltür
{f}
U
در کف اتاق
Boden
{m}
U
کف اتاق
Fußboden
{m}
U
کف اتاق
Raum
{m}
U
اتاق
Dachstube
{f}
U
اتاق زیرشیوانی
Einbettzimmer
{n}
U
اتاق یک تختخوابه
Hobbyraum
{m}
U
اتاق سرگرمی
Schwesternzimmer
{n}
U
اتاق پرستار
Wartezimmer
{n}
U
اتاق انتظار
Arbeitszimmer
{n}
U
اتاق مطالعه
Verhandlungssaal
{m}
U
اتاق دادگاه
Was für ein charmantes Zimmer!
U
چه اتاق فریبایی!
Einzelzimmer
{n}
U
اتاق یکنفره
Doppelzimmer
{n}
U
اتاق دونفره
Familienzimmer
{n}
U
اتاق خوانوادگی
Badezimmer
{n}
U
اتاق حمام
Kreißsaal
{m}
U
اتاق زایمان
Amtsstube
{f}
U
اتاق اداره
Bootsverleih
{m}
U
کرایه اتاق
Ankleideraum
{m}
U
اتاق رخت کن
Folterkammer
{f}
U
اتاق شکنجه
Bohnerwachs
{n}
U
واکس کف اتاق
Einzelzimmer
{n}
U
اتاق یک نفره
Billardzimmer
{n}
U
اتاق بیلیارد
Doppelzimmer
{n}
U
اتاق دو تخته
Einbettzimmer
{n}
U
اتاق یک نفره
Estrich
{m}
U
مصالح کف اتاق
Amtsstube
{f}
U
اتاق دفتر
Ankleidezimmer
{n}
U
اتاق رخت کن
Fußbodenbelag
{m}
U
پوشش کف اتاق
Kinderzimmer
{n}
اتاق بچه
Fremdenzimmer
{n}
U
اتاق اجاره ای
Besprechungszimmer
{n}
U
اتاق کنفرانس
Diele
{f}
U
تخته کف اتاق
Empfangszimmer
{n}
U
اتاق پذیرایی
Fußbodenbelag
{m}
U
کف پوش اتاق
Beratungszimmer
{n}
U
اتاق مشاوره
Bootsvermietung
{f}
U
کرایه اتاق
abwesend vom Computer
U
دور از کامیوتر
[در اتاق چت]
Es gibt kein
[warmes]
Wasser.
U
آب
[گرم]
نیست.
[در اتاق]
nicht an der Tastatur
U
دور از کامیوتر
[در اتاق چت]
OP-Schwester
{f}
U
پرستار اتاق عمل
Operationsschwester
{f}
U
پرستار اتاق عمل
Ich möchte ein Einzelzimmer.
U
من یک اتاق یک نفره می خواهم.
eigenes Bad
U
با حمام
[اتاق هتل]
Ich möchte ein Dreibettzimmer.
U
من یک اتاق سه تخته میخواهم.
Ich möchte ein Doppelzimmer.
U
من یک اتاق دو نفره می خواهم.
Dreibettzimmer
{n}
U
اتاق سه تخت خوابه
Das Zimmer ist schmutzig.
U
اتاق کثیف است.
Es gibt ein Problem mit meinem Zimmer.
U
اتاق من اشکال دارد.
Ich nehme es.
U
من این
[اتاق]
را برمیدارم.
Coupé
{n}
U
اتاق داخل ترن
Arbeitszimmer
{n}
U
اتاق کار
[کارگاه ]
Cockpit
{n}
U
اتاق خلبان
[هواپیما]
Erker
{m}
U
شاه نشین
[اتاق]
Dachboden
{m}
U
اتاق زیر شیروانی
Dachkammer
{f}
U
اتاق زیر شیروانی
Dachstube
{f}
U
اتاق زیر شیروانی
Notaufnahme
{f}
U
اتاق عمل اورژانس
Klausur
{f}
U
اتاق راهبان
[دین]
Rettungsstelle
{f}
U
اتاق عمل اورژانس
Notfallstation
{f}
U
اتاق عمل اورژانس
Notfallaufnahme
{f}
U
اتاق عمل اورژانس
Unfallstation
{f}
U
اتاق عمل اورژانس
Notaufnahmestelle
{f}
U
اتاق عمل اورژانس
Das Zimmer ist stinkig.
U
اتاق بوی گند می دهد.
Das Zimmer ist laut.
U
اتاق
[در جای]
پر سروصدایی است.
Haben Sie etwas größeres?
U
بزرگتر از این دارید؟
[اتاق]
Kochnische
{f}
U
گوشه اتاق برای آشپزی
Das Zimmer ist verschimmelt.
U
اتاق کپک زده است.
Haben Sie etwas kleineres?
U
کوچکتر از این دارید؟
[اتاق]
Rinder
[Zimmer]
in übelstem Zustand
U
دام
[اتاق]
در بدترین وضعیت
Haben Sie etwas besseres?
U
بهتر از این دارید؟
[اتاق]
Arbeitszimmer
{n}
U
اتاق کار یا تدریس
[در خانه]
Haben Sie etwas günstigeres?
U
ارزانتر از این دارید؟
[اتاق]
Haben Sie etwas helleres?
U
روشنتر از این دارید؟
[اتاق]
Haben Sie etwas ruhigeres?
U
ساکت تر از این دارید؟
[اتاق]
Haben Sie etwas mit Aussicht?
U
با منظره دارید؟
[اتاق هتل]
Bleikammerverfahren
{n}
U
فرایند اتاق سربی
[شیمی]
Ich möchte ein Doppelbettzimmer.
U
من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
Haben Sie ein Zimmer?
U
یک اتاق دارید؟
[گفتگو روزمره]
gemischtes Mehrbettzimmer
{n}
U
اتاق چند خوابه مختلط
Maria ist im Zimmer nebenan.
U
ماری در اتاق پهلویی است.
Ich möchte ein Zimmer für drei Personen.
U
من یک اتاق برای سه نفر می خواهم.
Darf ich ein Zimmer sehen?
U
اجازه دارم یک اتاق را ببینم؟
bewölkt
<adj.>
U
گرفته
[هواشناسی]
[mit Wolken]
bedeckt
<adj.>
U
گرفته
[هواشناسی]
bezogen
<adj.>
U
گرفته
[هواشناسی]
süchtig
<adj.>
U
خو گرفته
[معتاد ]
abhängig
<adj.>
U
خو گرفته
[معتاد ]
mit einer Medaille ausgezeichnt
<adj.>
U
مدال گرفته
Das Zimmer ist muffig.
U
اتاق بوی ناگرفته پوسیده دارد.
mieten
U
اجاره کردن
[اتاق و آپارتمان و غیره]
Bude
{f}
U
اتاق خصوصی
[در خانه]
[اصطلاح روزمره]
Dachbodenleiter
{f}
U
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
Haben Sie etwas auf einer höheren Etage?
U
در طبفه بالاتر دارید؟
[اتاق هتل]
Haben Sie etwas auf einer niedrigeren Etage?
U
در طبقه پایینتر دارید؟
[اتاق هتل]
nur mit Waschbecken
U
فقط با دست شویی
[اتاق در هتل ]
Wir müssen das Zimmer in Ordnung bringen.
U
ما باید اتاق را آماده
[مرتب]
کنیم.
Darf ich ein anderes Zimmer sehen?
U
اجازه دارم یک اتاق دیگری ببینم؟
Wann muss ich das Zimmer verlassen?
U
کی باید از اتاق
[هتل ]
بیایم بیرون؟
Bett im Mehrbettzimmer
{n}
U
تخت خواب در اتاق چند تختخوابه
mieten
U
کرایه کردن
[اتاق و آپارتمان و غیره]
Wie viel Betten pro Zimmer?
U
چند تا تخت خواب در هر اتاق
[هست]
؟
Dachbodenleiter
{f}
U
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
Das Zimmer ist zu heiss
[kalt]
.
U
اتاق بیش از حد داغ
[سرد]
است.
Ich möchte ein Zimmer für drei Nächte reservieren.
U
من می خواهم یک اتاق برای سه شب رزرو کنم.
Ich möchte ein Zimmer für eine Nacht reservieren.
U
من میخواهم یک اتاق برای یک شب رزرو کنم.
einen Kanal eingestellt haben
U
کانالی را گرفته باشند
folgend
<adj.>
U
دنباله گرفته شده با
geschieden sein
U
طلاق گرفته
[بودن]
Gästezimmer
{n}
U
اتاق برای اجاره
[در خانه شخصی]
[در آگهی]
Ich möchte ein Zimmer für morgen reservieren.
U
من می خواهم یک اتاق برای فردا رزرو کنم.
Wie kann ich das Zimmer kühler
[wärmer]
machen?
U
چطور می توانم اتاق را سردتر
[گرمتر]
بکنم؟
Suite
{f}
U
اتاق
[با آشپزخانه کوچک و حمام و میز نهار]
Wie viel kostet ihr günstigstes Zimmer?
U
قیمت ارزانترین اتاق شما چقدر است؟
Wie viel kostet ein Zimmer für zwei Personen?
U
بهای یک اتاق برای دو نفر چقدر است؟
Haben Sie WLAN im Zimmer?
U
شبکه بیسیم رایانه در اتاق دارید؟
[در هتل]
Zimmer frei
U
اتاق برای اجاره
[در خانه شخصی]
[در آگهی]
Privatzimmer
{n}
U
اتاق برای اجاره
[در خانه شخصی]
[در آگهی]
Ich möchte ein Zimmer für den einundzwanzigsten Juni reservieren.
U
من می خواهم یک اتاق برای ۲۱ ژوین رزرو کنم.
frisch gepresster Orangensaft
{m}
U
آب پرتقال تازه گرفته شده
geliehenes Geld
U
پول قرض گرفته شده
Hotelzimmer sind dort ziemlich teuer.
U
قیمت
[اتاق]
هتل آنجا واقعا گران است.
Mehrbettzimmer nur für Frauen
U
اتاق چند تخت خوابه فقط برای بانوان
Lauge
{f}
U
مایعی که از صافی گرفته شده
[شیمی]
Die Genehmigung des Marsches wurde in letzter Minute zurückgezogen.
U
اجازه راهپیمایی در لحظه آخر رد
[پس گرفته]
شد.
Auslaugung
{f}
U
مایعی که از صافی گرفته شده
[شیمی]
Laugflüssigkeit
{f}
U
مایعی که از صافی گرفته شده
[شیمی]
fliessendes Wasser
U
دستشویی در اتاق است ولی توالت و حمام نیست
[مهمانسرا]
Haben Sie ein rollstuhl-gängiges Zimmer?
U
شما یک اتاق که قابل دسترس صندلی چرخ دار باشد دارید؟
wenn das Knie in Mitleidenschaft gezogen ist
U
گر زانو تحت تأثیر قرار گرفته است
Die Elemente sind halbkreisförmig angeordnet.
U
عناصر در یک نیم دایره شکل گرفته اند.
Ein weiterer Anstieg gilt als unwahrscheinlich.
U
افزایش بیشتری بعید در نظر گرفته می شود.
Ich wurde durch einen Hund gebissen.
U
من توسط
[بوسیله]
سگی گاز گرفته شدم.
Nach dem Essen zieht er sich gerne in sein Arbeitszimmer zurück.
U
پس از شام او
[مرد]
دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
Die Seminare werden als Diskussionsplattform gesehen
[betrachtet]
.
U
سمینارها به عنوان یک صحن بحث در نظر گرفته می شوند.
Es wurde mehrfach versucht, Herrn Hoffmann telefonisch zu erreichen, jedoch ohne Erfolg.
U
چندین مرتبه سعی شد با آقای هوفمن تلفنی تماس گرفته شود، ولی بدون نتیجه.
Veleumder
{m}
U
خیانتکار
[همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
[falsche]
Schlange
{f}
U
زن خیانتکار
[همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
Verräter
{m}
U
خیانتکار
[همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
Lasterhöhle
{f}
U
اتاق ترسناک و وحشتناک
[اصطلاح تحقیر آمیز]
[اصطلاح روزمره]
Ich möchte ein Zimmer für eine Person
[zwei Personen]
reservieren.
U
من می خواهم یک اتاق برای یک نفر
[دو نفر]
رزرو کنم.
verstopfen
U
انبوه شدن
[گرفته کردن]
[متراکم کردن]
überfüllen
U
انبوه شدن
[گرفته کردن]
[متراکم کردن]
Recent search history
Forum search
1
این موضوع دست و پایم را بسته است. (جلوی کارم را گرفته...)
1
übernahmeersuchen
1
Wohnzimmerمعنی
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com